آنچه برترى بر تدبير دارد اراده و مشيت خداوند است به طورى كه گاهى تدبير، سبب آفت مى شود (اين كلام، در كلمات قصار گذشته با الفاظى ديگر بيان شده است).
حلم و با ملايمت و تانى كار كردن، دو فرزند هستند از يك مام كه هر دو حاكى از بلندهمتى دارنده آن مى باشد.
غيبت كردن (در قفاى ديگرى بد گفتن) منتها درجه عجز است.
بسيارى از اشخاص بر اثر گفته نيكوى مردم (در مورد خود آنها) دچار فتنه شده اند.
دنيا براى خود آن، به وجود نيامده بلكه براى ديگرى خلق شده است.
بنى اميه ميدانى به دست آورده اند تا اين كه اسب زمامدارى را در آن برانند و هنگامى كه در بين آنها اختلاف به وجود بيايد افرادى كه پست و داراى صفت كفتار هستند ديگران را فريب مى دهند و بر بنى اميه غلبه مى كنند.
اين بيان از طرف اميرالمومنين (ع) در مورد قدردانى از انصار بيان شده است: به خدا انصار، كه مردمى با ثروت بودند اسلام را پروردش دادند همانگونه كه يك اسب يكساله از شير گرفته را پرورش مى دهند و دستهاى آنها بخشنده و زبانهايشان (بيانشان) قاطع بود.
چشم كه باز باشد راه بسته مى شود.
مردى بر مردم حاكم شد و استقامت به خرج داد تا اين كه دين، در جاى خود قرار گرفت (شارحان نهج البلاغه گفته اند كه منظور از اين مرد عمر بن الخطاب است كه مخالفان در دوره زمامدارى او مجبور شدند دست از مخالفت بردارند).
براى مردم زمانى سخت پيش مى آيد كه توانگران از دادن آنچه دارند بخل مى ورزند در صورتى كه خداوند گفته است كه در بين خود فضل و نيكوكارى را از ياد نبريد و در آن روزگار دشوار، اشرار سركش مى شوند و نيكان و خيرخواهان خوار مى گردند و با اين كه رسول الله (ص) داد و ستد با افراد مضطر را منع نموده افراد طماع با افراد مضطر داد و ستد مى كنند.
(از اين جهت داد و ستد با افراد مضطر از طرف رسول خدا (ص) ممنوع گرديد كه افراد طماع كالاى افراد مستمند را به بهاى ارزان خريدارى مى كنند و كالاى خودشان را به بهاى گران به آنها مى فروشند).