ترجمه نهج البلاغه

ذبیح الله منصوری

نسخه متنی -صفحه : 107/ 64
نمايش فراداده

حکمت 053

آدم ثروتمند در ديار غربت مثل آن است كه در وطن خود مى باشد و آدم فقير در وطن خود مثل آن است كه در غربت بسر مى برد.

حکمت 054

قناعت ثروتى است كه هرگز نقصان نمى پذيرد.

حکمت 055

پايه و خمير مايه تمام شهوتها، دارايى است.

حکمت 056

كسى كه تو را مى ترساند (از كارهايى كه نبايد كرد) مانند كسى است كه به تو بشارت مى دهد (تو را مژده نيكبختى مى دهد).

حکمت 057

زبان يك درنده است و اگر جلوى آن را نگيرند آدمى را نابود مى كند.

حکمت 058

زن، عقربى است كه نيش زدن آن شيرين است.

حکمت 059

وقتى كسى به تو سلام و درود فرستاد تو در پاسخ بهتر از او سلام كن و درود بفرست و هرگاه دستى براى نيكى به تو دراز شد تو با نيكى بهترى پاداش ده و تلافى كن، گرچه فضيلت براى كسى است كه اول نيكى كرده است.

حکمت 060

كسى كه براى كار ديگرى شفاعت مى كند چون بالهاى اوست (كه وى را به پرواز درمى آورد و سبب موفقيت او مى شود).

حکمت 061

مردم دنيا، چون مسافرانى هستند كه در حال خوابيدن سفر مى كنند.

حکمت 062

كسى كه دوستان خود را از دست مى دهد مانند كسى است كه در غربت به سر مى برد.