از حاجت خود هنگامى كه مى فهمى كه بايستى به نااهل مراجعه نمايى به كلى صرف نظر كن (صرف نظر كردن از منظور بهتر از مراجعه به نابكار است).
حکمت 064
از عطا كردن (بخشيدن) هر قدر كم باشد شرمگين مباش چون بهتر از اين است كه محتاجان را نااميد برگردانى.
حکمت 065
عفت، زينت تهيدستى، و شكرگزارى به درگاه خدا، زينت توانگرى است.
حکمت 066
اگر به آرزوى خود نرسيدى غمگين مباش.
حکمت 067
شناختن جاهل از اين دو علامت است كه افراط مى كند (خيلى تند مى رود) يا تفريط مى كند (خيلى كند مى رود).
حکمت 068
وقتى عقل به كمال مى رسد پر حرفى كاهش مى يابد.
حکمت 069
روزگار، آدمى را سالخورده مى كند، اما آرزوهاى آدمى را زنده مى نمايد تا روزى كه مرگ نزديك مى گردد و در آن موقع آرزوها دور مى شود.رسم دنيا چنين است كه آن كس كه به ثروت دنيا دست بيابد دچار رنج مى شود و آن كس كه در دنيا چيزى به دست نياورد به سختى مى افتد.
حکمت 070
آن كه مى خواهد رهبر مردم شود، قبل از اين كه ديگران را تعليم بدهد بايد خود را تعليم دهد و آن تعليم هم بايستى فطرى باشد نه به زبان و از آن پس مى تواند معلم مردم باشد و كسى كه خود را تعليم بدهد از كسى كه به ديگران تعليم دهد برتر است.
حکمت 071
با هر نفس كشيدن آدمى يك قدم به مرگ نزديكتر مى شود.
حکمت 072
هر چه را كه بتوان شمرد پايانى دارد و هر چه مقدر است خواهد رسيد.