آنچه برترى بر تدبير دارد اراده و مشيت خداوند است به طورى كه گاهى تدبير، سبب آفت مى شود (اين كلام، در كلمات قصار گذشته با الفاظى ديگر بيان شده است).
حکمت 452
حلم و با ملايمت و تانى كار كردن، دو فرزند هستند از يك مام كه هر دو حاكى از بلندهمتى دارنده آن مى باشد.
حکمت 453
غيبت كردن (در قفاى ديگرى بد گفتن) منتها درجه عجز است.
حکمت 454
بسيارى از اشخاص بر اثر گفته نيكوى مردم (در مورد خود آنها) دچار فتنه شده اند.
حکمت 455
دنيا براى خود آن، به وجود نيامده بلكه براى ديگرى خلق شده است.
حکمت 456
بنى اميه ميدانى به دست آورده اند تا اين كه اسب زمامدارى را در آن برانند و هنگامى كه در بين آنها اختلاف به وجود بيايد افرادى كه پست و داراى صفت كفتار هستند ديگران را فريب مى دهند و بر بنى اميه غلبه مى كنند.
حکمت 457
اين بيان از طرف اميرالمومنين (ع) در مورد قدردانى از انصار بيان شده است: به خدا انصار، كه مردمى با ثروت بودند اسلام را پروردش دادند همانگونه كه يك اسب يكساله از شير گرفته را پرورش مى دهند و دستهاى آنها بخشنده و زبانهايشان (بيانشان) قاطع بود.
حکمت 458
چشم كه باز باشد راه بسته مى شود.
حکمت 459
مردى بر مردم حاكم شد و استقامت به خرج داد تا اين كه دين، در جاى خود قرار گرفت (شارحان نهج البلاغه گفته اند كه منظور از اين مرد عمر بن الخطاب است كه مخالفان در دوره زمامدارى او مجبور شدند دست از مخالفت بردارند).
حکمت 460
براى مردم زمانى سخت پيش مى آيد كه توانگران از دادن آنچه دارند بخل مى ورزند در صورتى كه خداوند گفته است كه در بين خود فضل و نيكوكارى را از ياد نبريد و در آن روزگار دشوار، اشرار سركش مى شوند و نيكان و خيرخواهان خوار مى گردند و با اين كه رسول الله (ص) داد و ستد با افراد مضطر را منع نموده افراد طماع با افراد مضطر داد و ستد مى كنند.(از اين جهت داد و ستد با افراد مضطر از طرف رسول خدا (ص) ممنوع گرديد كه افراد طماع كالاى افراد مستمند را به بهاى ارزان خريدارى مى كنند و كالاى خودشان را به بهاى گران به آنها مى فروشند).