حکمت 024
اى فرزند آدم وقتى مى بينى خداوند درهاى نعمت خود را به روى تو گشوده و تو شكر بجا نمى آورى از قهر خداوند بترس.حکمت 025
آنچه در دل دارند از لكنت زبان و تغيير رنگ صورت افشا مى شود.حکمت 026
با ناخوشى مدارا كن و خود را نينداز.حکمت 027
بهترين عبادت آن است كه پنهان باشد.حکمت 028
بين پشت كردن آدمى به زندگى و مرگ فاصله اى است كوتاه.حکمت 029
حذر كنيد، حذر كنيد (از عذاب خداوند) و به خدا سوگند گناهان شما را طورى مستور مى دارد كه گويى مورد عفو قرار گرفته ايد.حکمت 030
ايمان داراى چهار پايه است: اول صبر.دوم يقين.سوم عدل.و چهارم جهاد (جهاد با نفس).صبر داراى چهار پايه است: اول شوق.دوم ترس.سوم زهد.چهارم انتظار (انتظار مرگ) و آن كس كه شوق به بهشت داشته باشد خواهشهاى نفسانى را زير پا مى گذارد و آن كس كه از آتش جهنم مى ترسد مرتكب اعمال حرام نمى شود و آن كس كه زاهد باشد، هر نوع اندوه را كوچك مى شمارد و آن كه منتظر مرگ باشد مى كوشد كه كارهاى نيكو را به انجام برساند.يقين داراى چهار پايه است: اول بينايى با هوشيارى.دوم رسيدن به حكمت.سوم اندرز گرفتن از ديگران.چهارم پيروى از روش نيكوى گذشتگان.و آن كس كه با بينايى به هوشيارى برسد پايه دوم را درمى يابد و از حكمت بهره مند مى شود و آن كه از حكمت بهره مند گرديد پايه سوم را درمى يابد و از ديگران اندرز مى گيرد و آن كه از ديگران اندرز مى گيرد پايه چهارم مى رسد چون مثل اين است كه با گذشتگان بوده و روشهاى نيك آنها را اقتباس مى نمايد.عدل داراى چهار پايه است: اول دقت براى فهم درست.دوم رسيدن به حقيقت از راه دانايى.سوم صدور حكم نيكو.چهارم بردبارى و آن كس كه براى فهم درست دقت كند از راه دانايى به حقيقت مى رسد و آن كه به حقيقت رسيد، حكم نيكو صادر مى كند و چون بردبار مى باشد و در كارها شتاب نمى كند، نيك نامى خود را حفظ مى نمايد.جهاد (با نفس) داراى چهار پايه است: اول امر به معروف.دوم نهى از منكر.سوم صداقت در حرف عمل.چهارم دشمنى با نابكاران.هر كس امر به معروف كند، مومنان را حمايت مى كند و آن كه نهى از منكر مى نمايد سبب مى شود كه منافقان از پا درآيند و آن كس كه در گفتار و كردار صديق است اعمال پسنديده را به جا مى آورد و آن كه با نابكاران دشمنى كند خداوند وى را مورد حمايت قرار مى دهد و در روز جزا او را رستگار مى نمايد.كفر داراى چهار پايه است: اول كنجكاوى نابجا.دوم مجادله (براى اينكه به حد افراط از حق طرفدارى كنند).سوم مجادله (براى اين كه در حد تفريط از حق طرفدارى نمايند.) چهارم شقاق (پشت كردن به حق).آن كس كه نابجا كنجكاوى كند از صراط مستقيم منحرف مى شود و آن كه مجادله كند (تا به حد افراط از حق طرفدارى نمايد) از حق دور مى ماند و همين است حال آن كه مجادله كند تا به حد تفريط از حق طرفدارى نمايد و آن كه به حق پشت كند نمى تواند بين نيكى و زشتى و پستى و بالايى را تميز بدهد و دچار جاده ضلالت مى شود.شك و ترديد داراى چهار پايه است: اول تمارى (گفت و شنود تمام نشدنى) دوم ترس.سوم ترديد.چهارم تسليم.و آن كه عادت به گفت و شنود و بحث تمام نشدنى دارد شب نادانى اش به بامداد دانايى نمى رسد و آن كه از وظايفى كه در پيش دارد بترسد ناگزير دچار قهقرا مى شود و به عقب برمى گردد و آن كه همواره مردد است چون پيوسته سرگردان مى باشد، زير پاى ابليس نابود مى شود و آن كه تباه شدن در دنيا و آخرت را در انديشه داشته باشد در دنيا و آخرت نابود مى شود.