ترجمه نهج البلاغه

ذبیح الله منصوری

نسخه متنی -صفحه : 107/ 65
نمايش فراداده

حکمت 063

از حاجت خود هنگامى كه مى فهمى كه بايستى به نااهل مراجعه نمايى به كلى صرف نظر كن (صرف نظر كردن از منظور بهتر از مراجعه به نابكار است).

حکمت 064

از عطا كردن (بخشيدن) هر قدر كم باشد شرمگين مباش چون بهتر از اين است كه محتاجان را نااميد برگردانى.

حکمت 065

عفت، زينت تهيدستى، و شكرگزارى به درگاه خدا، زينت توانگرى است.

حکمت 066

اگر به آرزوى خود نرسيدى غمگين مباش.

حکمت 067

شناختن جاهل از اين دو علامت است كه افراط مى كند (خيلى تند مى رود) يا تفريط مى كند (خيلى كند مى رود).

حکمت 068

وقتى عقل به كمال مى رسد پر حرفى كاهش مى يابد.

حکمت 069

روزگار، آدمى را سالخورده مى كند، اما آرزوهاى آدمى را زنده مى نمايد تا روزى كه مرگ نزديك مى گردد و در آن موقع آرزوها دور مى شود.

رسم دنيا چنين است كه آن كس كه به ثروت دنيا دست بيابد دچار رنج مى شود و آن كس كه در دنيا چيزى به دست نياورد به سختى مى افتد.

حکمت 070

آن كه مى خواهد رهبر مردم شود، قبل از اين كه ديگران را تعليم بدهد بايد خود را تعليم دهد و آن تعليم هم بايستى فطرى باشد نه به زبان و از آن پس مى تواند معلم مردم باشد و كسى كه خود را تعليم بدهد از كسى كه به ديگران تعليم دهد برتر است.

حکمت 071

با هر نفس كشيدن آدمى يك قدم به مرگ نزديكتر مى شود.

حکمت 072

هر چه را كه بتوان شمرد پايانى دارد و هر چه مقدر است خواهد رسيد.