انسان در اين جهان هدف تيرهاى بلا است و مصايب از او دست برنمى دارد و با هر جرعه آب كه مى نوشد و هر لقمه غذا كه مى خورد اندوهى بر او مستولى مى شود.
هيچ كس به نعمتى نمى رسد مگر اين كه نعمت ديگر را از دست مى دهد و هيچ كس يك روز از زندگى تو را دريافت نمى نمايد، مگر اين كه روزى از زندگى را از دست بدهد.
پس ما كه از ملازمان و اطرافيان مرگ هستيم چگونه مى توانيم به باقى ماندن اميدوار باشيم.
اين روز و شب كه مى گذرد نسبت به ما كمكى نمى نمايد جز اين كه در پراكنده نمودن هر چه جمع است و ويران كردن هر چه ساخته شده، عجله مى كند.
اى فرزند آدم، تو هر چه بيش از معاش روزانه ات به دست مى آورى و ذخيره مى كنى خزانه دار ديگرى هستى.
دلها مايل به چيزهايى هستند و از چيزهايى اكراه دارند، پس به وسيله دعوت دلها (كمك به تمايلات آنها) آنان را به سوى خود جلب كنيد، چون اگر از چيزى اكراه پيدا كردند كور مى شوند (بى ميل و بى اعتناء مى شوند).
در چه موقع از خشم فرود بيايم و آرامش را به دست بياورم، آيا هنگامى كه عاجز از انتقام گرفتن بودم و به من مى گفتند بايستى صبر مى كردى (تا قوى شوى و بتوانى انتقام بگيرى) يا زمانى كه مى توانستم انتقام بگيرم و به من مى گفتند بايستى عفو مى كردى (فرمايش مولاى متقيان (ع) مبتنى بر اين است كه در همه حال بايد خشم را فرو برد.
روايت مى كنند كه حضرت روزى از كنار مزبله اى (زباله دانى) عبور مى كردند و به اطرافيان گفتند: اينها است همان چيزها كه بخيلان نمى خواستند آنها را به كسى بدهند.
بر مال از دست رفته اندوه مخور چون به تو تجربه آموخته است.
اين قلبها مثل بدنها از كار يكنواخت خسته مى شوند و لذا براى آنها حكمتهاى گوناگون انتخاب كنيد.
خوارج گفتند (لاحكم الا الله) يعنى حكمى جز حكم خدا نيست و حضرت گفت: اين گفته اى است بر حق اما از آن نتيجه باطل گرفته اند.
اين بيان مربوط است به آنچه در كلام فارسى زبانان با اصطلاح رجاله خوانده مى شود: در اين مورد دو روايت وجود دارد يكى اين كه حضرت گفت: رجاله وقتى جمع مى شوند غلبه مى كنند و وقتى متفرق مى گردند شناخته نمى شوند.
روايت دوم اين است كه حضرت گفت: رجاله وقتى جمع مى شوند ضرر مى رسانند و وقتى متفرق مى شوند نافع هستند.
از حضرت پرسيدند چگونه وقتى متفرق مى شوند نافع هستند و مولاى متقيان (ع) جواب داد: براى اين كه برسر كارهايشان مى روند و بنا مشغول بنايى و نساج مشغول بافندگى و خباز مشغول نان پختن مى شود و مردم از كار آنها استفاده مى كنند.
شخصى را كه مرتكب جنايتى شده بود نزد اميرالمومنين (ع) بردند و گروهى از رجاله با او بودند و حضرت گفت: ديدن قيافه هايى كه فقط هنگام كارهاى ناصواب و زشت مشاهده مى شوند خوش آيند نيست.