(و المرء فى سكره) در حالتى كه آن مرد در سختى جان كندن است.
(ملهيه) مشغول شونده ب ه خود.
(و غمره كارثه) و در گردابى كه با شدت دردناك است و آغشته گشته به درد بلاحد (و انه موجعه) و ناله هاى دردآورنده.
(و جذبه مكربه) و در كشش اضطراب آورنده كشش روح است كه ملائكه آن را بيرون كشند از مطموره بدن كفار و ظلمت، كقوله تعالى و لو ترى اذا الظالمون فى غمرات الموت و الملائكه باسطوا ايديهم اخرجوا انفسكم (و سوقه متعبه) و راندن رنجاننده (ثم ادرج فى اكفانه) چونكه مرد آن مرده، پيچيده شود در كفنهاى خود (مبلسا) در حالتى كه نوميد است از رحمت (و جذب) و كشيده شد (منقادا سلسا) در حينى كه گردن نهاده است آسان و نرم (ثم القى على الاعواد) پس از آن انداخته شد بر چوبهاى نعش، بعد از آنكه مكررا به اطوار مرض و اصناف سقم مبتلا شده باشد (رجيع وصب) همچون شتر مرده و در اسفار كه قرين رنج و عنا است (و نضو سقم) و همچو شتر لاغر از بيمارى (تحمله) بردارند او را (حفده الولدان) فرزندان شتابنده و يارى دهنده (و حشده الاخوان) و برادران جمع شده.
(الى دار غربته) به سراى غربت و موضع كربت او (و منقطع زورته) و جاى قطع دورى او.
(حتى اذا انصرف المشيع) تا آنكه چون بازگردد كسى كه رونده است از پى جنازه (و رجع المتفجع) و رجوع نمايد شخصى كه تاسف و ا ندوه خورنده است بر آن مرد.
مراد آن است كه چون او را در قبر نهند و بازگردند (اقعد فى حفرته) نشانيده شود در قبر (نجيا) در حالتى كه اين مرد رازگوينده باشد (لبهته السئوال) از جهت حيرانى و مدهوشى كه حاصل شده باشد او را از سوال منكر و نكير (و عثره الامتحان) و به جهت لغزيدن و به سر درآمدن او، در آزمايش كردن ايشان او را در اعتقاديات.
اين كلام دلالت مى كند صريحا بر عذاب قبر و سوال منكر و نكير.
(و اعظم ما هنا لك بليه) و بزرگترين آنچه در آنجا است از روى محنت و مشقت.
(نزل الحميم) ماحضر و پيشكش، آب گرم جوشان است.
(و تصليه الجحيم) و درآوردن او را در آتش سوزان.
(و فورات السعير) و جوششهاى آتش افروخته سوزاننده.
(لا فتره مريحه) نيست آنجا سستى از عذاب كه راحت دهنده باشد او را.
(و لا دعه مزيحه) و نه آراميدنى كه زايل كننده عقاب باشد.
(و لا قوه حاجزه) و نه قوى كه مانع باشد از عقوبت و نكال.
(و لا موته ناجزه) و نه مرگى كه حاضر شوند باشد تا برهد از اين وبال.
(و لا سنه مسليه) و نه خوابى اندك كه اندوه برنده باشد.
بلكه هميشه.
(بين اطوار الموتات) در ميان انواع مرگها باشد.
(و عذاب الساعات) و عذاب ساعات.
يعنى هر لحظه اى به عقوبتى و هر ساع تى به بليتى و شدت عظيمه گرفتار باشد و اصلا از عذاب و نكال خلاص نشود و شبهه اى نيست كه اين حال مخصوص است به كفار و دشمنان اهل بيت احمد مختار عليهم صلوات الله الملك الجبار.
(انا بالله عائذون) به درستى كه ما به خداى تعالى پناه گيرندگانيم از اين عذاب و عقاب و انا لله و انا اليه راجعون و به درستى كه ما از آن خداونديم و به بند بندگى او در بنديم و به تحقيق كه ما به سوى حكم او كه تعذيب و انابت است بازگردندگانيم.