(و قد سئل) و به تحقيق كه سوال كرده شد آن حضرت (عن مسافه ما بين المشرق و المغرب) از مسافت آنچه ميان مشرق است و مغرب (قال: مسيره يوم للشمس) فرمود در جواب كه: مقدار رفتار روزى است مر آفتاب را اين جواب اقناعى است و اما تحقيق مابين هر دو به اعتبار تعيين مساحت ارض است يا فلك، پس امر او راجع است به علم هندسه.
و آن حضرت عدول فرمود از جواب برهانى به جواب اقناعى به جهت عدم رتبه سائل به تفهيم آن.
و صاحب معارج آورده است كه مساحت كرده اند هندسيين عرصه ارض را و تقدير نموده اند آن را به بيست و چهار هزار ميل، و تقدير قطر آن كرده اند به هفت هزار و ششصد و سى ميل.
و گفته اند كه عظم شمس صد و شصت و شش مقابل زمين است و ربعى و ثمنى از آن و قطر آن دو برابر آن است.
(و قال عليه السلام: اصدقائك ثلثه) دوستان تو سه نفرند (و اعدائك ثلثه) و دشمنان تو سه نفرند (فاصدقائك) پس دوستان تو (صديقك) دوست تو است (و صديق صديقك) و دوست دوست تو است (و عدو عدوك) و دشمن دشمن تو (و اعداوك) و دشمنان تو (عدوك) دشمن تو است (و عدو صديقك) و دشمن دوست است (و صديق عدوك) و دوست دشمن تو و بدانكه مراد حضرت به عداوت و صداقت خالصه است نه مشوبه و حكم به اينكه صديق و عدو عدو، صديق است حكم اكثرى است نه دايمى، از جهت آنكه محتمل است كه صديق عالم نباشد به اينكه مر صديق را صديقى هست چه جاى آنكه مصادق و معادى او باشد.
و بر همين قياس است حكم كردن به اينكه عدو صديق و صديق عدو، عدو است.