ترجمه نهج البلاغه

فتح الله کاشانی

نسخه متنی -صفحه : 651/ 628
نمايش فراداده

حکمت 427

(و قال عليه السلام: ما كان الله ليفتح على عبد باب الشكر) نيست كه خداى تعالى بگشايد بر بنده در شكر را (و يغلق عنه باب الزياده) و ببندد از او در زيادتى نعمت را (و لا ليفتح على عبد باب الدعاء) و نيست كه بگشايد بر بنده اى در دعا را (و يغلق عنه باب الاجابه) و ببندد از او در اجابت را (و لا ليفتح على عبد باب التوبه) و نيست كه بشگايد بر بنده در توبه را (و يغلق عنه باب المغفره) و ببندد از او در آمرزش را اين كلامى است كه آن عالى مقدار اشاره كرده كه شكر و دعا و توبه مستلزم زياده و اجابت و مغفرت است.

و مصدق اين كلام، قرآن معجز نظام است حيث قال عز اسمه (لئن شكرتم لازيدنكم) و قوله (اجيب دعوه الداع اذا دعان) و قوله (انى لغفار لمن تاب)

حکمت 429

(و سئل عليه السلام) و سوال كردند از آن حضرت عليه السلام (ايما افضل) كه كدام فاضل تر است از اين دو خصلت (العدل او الجود) داد كردن يا بخشش نمودن (فقال عليه السلام) پس فرمود آن حضرت كه: (العدل يضع الامور مواضعها) عدالت مى نهد كار را در جاى هاى خود بر آن نهج كه بايد و شايد (و الجود يخرجها عن جهتها) و سخاوت بيرون مى برد آن امور را از جهات خود.

زيرا كه جود مقتضى آن است كه جواد بيرون كند آنچه مالك شده، از مواضع خودش كه آن مواقع حاجت او است.

(و العدل سائس عام) و عدالت نگاه دارنده عام است (و الجود عارض خاص) و سخاوت امرى است عارضى كه خاص است به كسى كه رسيده است عطيه و بخشش به او.

(فالعدل اشرفهما و افضلهما) پس عدالت شريفتر و فاضل تر آن دو خصلت باشد.

حکمت 430

(و قال عليه السلام: الناس اعداء ما جهلوا) مردمان دشمن آن چيزيند كه نمى دانند.

حکمت 431

(و قال عليه السلام: الزهد كله بين كلمتين من القران) همه زهد مندرج است در ميان دو كلمه از قرآن.

و آن اين است: (قال الله تعالى) فرموده است حق سبحانه و تعالى (لكيلا تاسوا على مافاتكم) تا اندوهناك نشويد از آنچه فوت شد از شما (و لا تفرحوا بما اتيكم) و شاد نگرديد به آنچه داد خداى تعالى به شما (و من لم ياس على الماضى) كسى كه اندوهگين نشد بر گذشته (و لم يفرح بالاتى) و شاد نگشت به آينده (فقد اخذ الزهد بطرفيه) پس به تحقيق كه فرا گرفت زهد را به هر دو طرف خود و اين كنايت است به استكمال او به غايت زهد.

يعنى اخذ نمود زهد، نهايت و حقيقت آن را