ترجمه نهج البلاغه

فتح الله کاشانی

نسخه متنی -صفحه : 651/ 648
نمايش فراداده

کلمه غريب 005

(و فى حديثه) و در حديث او واقع شده كه (ان الايمان يبدوا) به درستى كه ايمان پديد مى آيد (لمظه فى القلب) همچه نقطه سفيد در دل اهل عرفان (كلما ازداد الايمان) هر چند زياده مى شود ايمان (ازدادت اللمظه) زياده مى شود آن نقطه تابان تا آنكه قوت پيدا مى كند و استوار مى گردد و به حجت و برهان ملكه مى شود و مى رسد به كمال ايقان (و اللمظه مثل النكته او نحوها من البياض) و لمظه مانند نكته است يا مانند آن از سفيدى درخشان (و منه) و از همين معنا است كه (قيل فرس المظ) گفته شده است (فرس المظ) (اذا كان بجحفلته) هرگاه كه باشد به لب زيرين اسب (شى ء من البياض) چيزى از سفيدى نمايان پس حاصل كلام راجع به آن است كه حق سبحانه پيدا مى كند در دل مومن نقطه سفيد و نورانى- كه سوبداى دل عبارت از آن است- هر چند كه او را جلا مى دهد به ذكر و طاعت نور او مى افزايد و پرتو مى دهد و حق بر او ظاهر مى گردد، و زياده مى شود به قدر افزونى آن ايمان و ايقان، و اگر آن را تيره ساخت به گناه و معصيت پوشيده شد بر او حق، و به قدر افزونى عصيان، افزون مى شود تيرگى.

آنچنانكه گفته اند: هر گنه زنگى است بر مرآت دل دل شود زين زنگها خار و خ جل چون زيادت گشت آن را تيرگى نفس دون را بيش گردد خيرگى