ترجمه نهج البلاغه

اسدالله مبشری

نسخه متنی -صفحه : 211/ 168
نمايش فراداده

حکمت 052

بردبارى بر دو گونه است: بردبارى در آنچه آن را ناگوار مى شمارى، و بردبارى بر آنچه آن را دوست مى دارى.

حکمت 053

بردبارى بر دو گونه وطن خويش است، و درويش در وطن خويش گويى در غربت است.

حکمت 054

قناعت گنجى است پايان ناپذير. (سيدشريف رضى گويد: اين كلام از نبى صلى الله عليه و آله و سلم نيز روايت شده است)

حکمت 055

مال مايه شهوتهاست.

حکمت 056

آن كس كه تو را از خطرى بر حذر دارد، مانند كسى است كه تو را مژده رستگارى دهد.

حکمت 057

زبان، درنده است، پس اگر به خود رها شود بگزد.

حکمت 058

زن، گزنده اى است با نيش نوشين.

حکمت 059

وقتى با تحيت به تو درود گويند، تو با درودى دل كشتر پاسخ گوى، و چون دستى از روى مهر به سوى تو دراز شد، با مهرى افزونتر با آن روبرو شو. با اينهمه، برترى او راست كه به اين كار آغاز كند.

حکمت 060

شفاعتگر، پر و بال جستارگر است.

حکمت 061

مردم اين جهان بر مثال كاروانيايند. آنان را راه مى برند، حالى كه در خوابند.