داورى به پشتيبانى گمان، عدل نيست.
ستم بر بندگان خداى، معاد را توشه اى ناپسند است.
شريفترين كار كريمان، غافل بودن آنان است از بديهايى كه به آن آگاهند.
هر كس كه شرم، جامه خويش بر او پوشاند، مردم عيب او نبينند.
خاموشى بسيار هيبت آورد، و انصاف دادن، دوستان را بيفزايد و منزلتها به بخشش بالايى گيرد، و نعمت خدايى با فروتنى به كمال رسد، و شكيبا بودن به رنجها سرورى آورد و با روش عدل، دشمن فرو دست گردد، و بردبارى در برابر سبكسر، ياوران بسيار كند.
عجبا كه حسودان از تندرستى مردمان غافلند.
آزمند، بندى خوارى است.
از آن مولا (ع) معناى ايمان را پرسيدند و گفت: ايمان، معرفت است از روى دل و اقرار به زبان، و عمل به اركان.
هر كس كه با غم دنيا صبح كند، همانا كه ناخرسند از مشيت خداى صبح كرده باشد و هر كس گله مند از گرفتاريهاى دنيا بامداد كند همانا كه از پررودگار خود گله مند باشد، و هر كس نزد توانگرى رود و به سبب توانگرى او به او فروتنى كند، چهاردانگ دينش تباه گردد. و آن كه آيات كتاب خداى بخواند و پس از مرگ رهسپار دوزخ گردد، همانا از كسانى است كه آيات خداى به سخريه و افسون تلاوت كرده باشد. آن كس كه دلش غرقه دنيا دوستى باشد سه چيز اين جهان از او جدا نشود: اندوهى كه او را رها نسازد، حرصى كه او را فرو نگذارد آرزويى كه به آن دست نيابد.
آدمى را ملك قناعت، و نعمت خوى نيكو، بس