ترجمه نهج البلاغه

اسدالله مبشری

نسخه متنی -صفحه : 211/ 184
نمايش فراداده

حکمت 211

داورى به پشتيبانى گمان، عدل نيست.

حکمت 212

ستم بر بندگان خداى، معاد را توشه اى ناپسند است.

حکمت 213

شريفترين كار كريمان، غافل بودن آنان است از بديهايى كه به آن آگاهند.

حکمت 214

هر كس كه شرم، جامه خويش بر او پوشاند، مردم عيب او نبينند.

حکمت 215

خاموشى بسيار هيبت آورد، و انصاف دادن، دوستان را بيفزايد و منزلتها به بخشش بالايى گيرد، و نعمت خدايى با فروتنى به كمال رسد، و شكيبا بودن به رنجها سرورى آورد و با روش عدل، دشمن فرو دست گردد، و بردبارى در برابر سبكسر، ياوران بسيار كند.

حکمت 216

عجبا كه حسودان از تندرستى مردمان غافلند.

حکمت 217

آزمند، بندى خوارى است.

حکمت 218

از آن مولا (ع) معناى ايمان را پرسيدند و گفت: ايمان، معرفت است از روى دل و اقرار به زبان، و عمل به اركان.

حکمت 219

هر كس كه با غم دنيا صبح كند، همانا كه ناخرسند از مشيت خداى صبح كرده باشد و هر كس گله مند از گرفتاريهاى دنيا بامداد كند همانا كه از پررودگار خود گله مند باشد، و هر كس نزد توانگرى رود و به سبب توانگرى او به او فروتنى كند، چهاردانگ دينش تباه گردد. و آن كه آيات كتاب خداى بخواند و پس از مرگ رهسپار دوزخ گردد، همانا از كسانى است كه آيات خداى به سخريه و افسون تلاوت كرده باشد. آن كس كه دلش غرقه دنيا دوستى باشد سه چيز اين جهان از او جدا نشود: اندوهى كه او را رها نسازد، حرصى كه او را فرو نگذارد آرزويى كه به آن دست نيابد.

حکمت 220

آدمى را ملك قناعت، و نعمت خوى نيكو، بس