ترجمه نهج البلاغه

عبدالمجید معادیخواه

نسخه متنی -صفحه : 106/ 103
نمايش فراداده
مردم، آنچه را كه نمى شناسند، دشمن مى دارند.

حکمت 431



زهد با همه شاخ و برگش در ميان دو كلمه از قرآن خلاصه مى شود: باشد كه بر آنچه از دست داده ايد، اندوهگين نشويد و براى آنچه بهره مى بريد، شادى نكنيد. (قرآن كريم، سوره 57، آيه 23( هر آنكه بر از دست رفته اندوهناك، و بر دستاورد شاد نشود، هر دو روى سكه زهد را بهره برد.

حکمت 432



كرسيهاى حكومتى، مردان را ميدان آزمون است.

حکمت 433



وه كه خواب شب را در شكستن تصميمهاى روز چه نقش شكننده اى است.

حکمت 434



هيچ شهرى براى زندگى تو از ديگر شهر سزاوارتر نباشد، بهترين شهرها همان است كه پذيرفتار تو باشد.

حکمت 435



چون مولا خبر شهادت مالك اشتر را شنيد، فرمود: مالك ، مالك چه بود؟ اگر به كوه يا صخره هايش همانند سازيم، بايد بگوييم كوهى سخت و قله اى تسخيرناپذير بود، كه در تسخير بلنداى آن چهارپايان را سم مى شكست و پرندگان را ياراى پرواز نبود.

حکمت 436



آن اندك كه تداومش بخشى، از آن بسيار كه از آن به ستوه آيى بسى بهتر است.

حکمت 437



هرگاه در كسى خصلت گيرايى بود، همتايانش را در انتظار باشيد.

حکمت 438



در گفت و گو با ابى فرزدق: اشتران بسيارت را چه كردى؟ حقوق الهى پراكنده شان ساخت، اى اميرمومنان! اين بهترين راه آنها بود.

حکمت 439



هر آنكه بى فقاهت به بازرگانى پردازد، در گرداب ربا درافتد.

حکمت 440