ترجمه نهج البلاغه

عبدالمجید معادیخواه

نسخه متنی -صفحه : 106/ 61
نمايش فراداده
چون طلايه نعمتها را نزد خود بيابيد، مباد كه با كم سپاسى نعمتهاى دورتر را از خود بتارانيد!

حکمت 014



هر كه را نزديكانش به تباهى سپارند، بيگانگانش آغوش بگشايند.

حکمت 015



نه هر كس به گرفتارى دچار شود سزاوار نكوهش باشد.

حکمت 016



هر جريان چونان رام سرنوشت باشد، كه گاه چاره جويى، كندن چاه سقوط را ماند.

حکمت 017



پاسخ آن حضرت به پرسشى درباره مفهوم اين سخن پيامبر- كه درود خدا بر او و بر خاندانش باد- كه: پيرى را ديگرگون كنيد و ماننده يهودان مشويد واقعيت اين است كه حضرت در حالى اين سخن را فرمود كه دين در تنگنا بود. اما اينك كه قلمرو آن گشاده شده است و نظامش ثبات و استقرار يافته، بايد هر كسى را با آنچه گزيده او است ، وانهاد.

حکمت 018



آنكه زمام خويش به آرزو سپارد، ناگهان با اجل به سر درآيد.

حکمت 019



لغزش جوانمردان را چشم بپوشيد، كه چون با لغزشى فرود آيند با دستگيرى ويژه اى از خدا برخاستن را امكان يابند.

حکمت 020



ترس و ناكامى و شرم و محرومى در پيوندى تنگاتنگند، و فرصتها چونان پاره هاى ابر درگذراند، پس فرصتهاى نيك را دريابيد

حکمت 021



ما را حقى است كه اگر از ما دريغ شود، در پس جهاز اشتر جاى مى گيريم، گر چه شب روى به درازا كشد

حکمت 022



آن كه كارش مركبى كند رو باشد، نژادش شتابى ارزانى نمى دارد.

حکمت 023