ترجمه نهج البلاغه

عبدالمجید معادیخواه

نسخه متنی -صفحه : 106/ 80
نمايش فراداده
در تقواى الهى خويش كسى را الگو گيريد كه در نفى تمامى وابستگيها دامن همت به كمر زده باشد، در تلاش، چالاك، و در ربودن فرصتها چابكى كند و با ترس از دست دادن مهلتها پيشى گيرد، همواره به نوزاييهاى سرنوشت انديشد و در جنبشى كه آغاز كرده، نگران بازگشت و فرجام باشد

حکمت 202



دهش پاسدار آبرو، بردبارى لگام سبك مغز، گذشت زكات پيروزى و بى تفاوتى پاسخ فراخور خيانتكار است، راى زنى، چشم هدايت است و آنكه تنها با راى خويش احساس بى نيازى كند، به كام خطرها درافتد. صبر، با روز و شب در پيكار باشد و بى تابى زمان را مددكار، وانهادن آرزو گرانمايه ترين بى نيازى است، و بسا خرد كه در اسارت هوس فرمانروايى است. نگهدارى تجربه خود توفيقى است دوستى، نوعى خويشاوندى اكتسابى است و اعتماد به هيچ رنجيده اى تو را روا نيست.

حکمت 203



خودشگفتى انسان، خرد را رقيبى است بدخواه.

حکمت 204



بر خاشاك رنجها، چشم فرو بند، و گر نه هرگز خشنود نخواهى بود.

حکمت 205



آن كه نهال شخصيتش نرم و انعطاف پذير باشد شاخ و برگى فراوان يابد

حکمت 206



اختلاف، ويرانگر انديشه است

حکمت 207



هر كه كامروا شود به تجاوز گرايد.

حکمت 208



چون فراز و فرودى پيش آيد، جوهر شخصيت مردان شناخته شود.

حکمت 209



رشك دوستان به يكديگر از آفات دوستى است.

حکمت 210



كشتارگاه خردها، بيشتر زير برق شمشير آزمنديها است.

حکمت 211