ترجمه نهج البلاغه

سید علی نقی فیض الاسلام

نسخه متنی -صفحه : 441/ 69
نمايش فراداده

خطبه 082-خطبه غراء

از خطبه هاى آن حضرت عليه السلام است كه آن را خطبه غراء (نورانى و برجسته) مى نامد، و آن از خطبه هاى شگفت آور است: سپاس خداوندى را سزا است كه بقدرت و توانائى خود (به همه اشيا) غالب، و بفضل و احسانش (به هر چيز) نزديك است، بخشنده است هر فائده و سودى را، و دفع كننده هر بلاى بزرگ و سخت، بر احسانهاى پى در پى و نعمتهاى واسعه اش او را حمد مى نمايم، و به او ايمان مى آورم (هستى و يكتا بودنش را يقين دارم) كه اول (و مبدا اشياء) و (هستى او بر همه) هويدا است، و از او راه هدايت را مى طلبم كه (به همه) نزديك و راهنما است، و از او يارى مى جويم كه غالب و توانا است (كه هر شرى را از من دور و هر خيرى را به من برساند) و به او توكل مى نمايم كه (مرا) كافى و ياور است، و گواهى مى دهم كه محمد صلى الله عليه و آله بنده و فرستاده او است، فرستاده است او را براى انجام امر و فرمانش، و تبليغ حجت و دليلش، و ترساندن (معصيت كاران را) از عذابش پيش از روز رستخيز. بندگان خدا شما را سفارش مى كنم به تقوى و ترس از (عذاب) خدائى كه براى (رهنمائى) شما (در قرآن كريم) مثلها زده (و حكايات بيان فرموده تا از غفلت بيرون آئيد) و اجلهاى شما را معلوم نموده، و لباسها(ى آدميت) به شما پوشانيده (تا بر سائر مخلوقات برترى داشته باشيد) و در معيشت شما توسعه داده (وسائل راحتى را فراهم نموده) و به كردار شما (از نيك و بد و بزرگ و كوچك) احاطه دارد، و جزاى آنرا در كمين نهاده، و نعمتهاى بسيار وصله بيشمار به شما بخشيده، و بوسيله حجتهاى آشكار (پيغمبران و كتب آسمانى) شما را (از عذاب) ترسانيده، و شما را (در امتحان و آزمايش) به شمار آورده (علم او به جزئى و كلى گفتار و كردار شما احاطه دارد) و مدت عمر و زندگانى شما را در دار آزمايش و سراى عبرت تعيين نموده، و شما در دنيا امتحان مى شويد (تا نيكوكارانتان از بدكرداران تمييز داده شوند) و (در قيامت) بحساب آنچه كه در دنيا گفته و انجام داده ايد رسيدگى مى كنند، پس (بدنيا دل نبنديد كه) سرچشمه دنيا تيره و گل آلود است (و در نظر دنياپرستان) منظره آن شگفت آور است، و در مورد امتحان و آزمايش هلاك و تباه مى سازد، و فريبنده اى است كه نيست مى شود، و روشنى اس ت كه پنهان مى گردد، و سايه اى است كه زائل مى شود، و تكيه گاهى است كه رو به خرابى مى رود (ثبات و قرارى براى آن نيست) تا هر گاه كسى كه (از روى غريزه عقل) از آن دورى مى كرد و به آن دل نمى بست، به آن انس گرفت و مطمئن گرديد، مانند اسب يا شتر، دنيا به پاى خود به او لگد افكند (تا او را بر زمين زند) و به دامهايش (كه در راه گسترده) او را آشكار كند، و به تيرهايش (كه در كمان نهاده) او را هلاك سازد، و ريسمانهاى مرگ (بيماريهاى گوناگون و سختيها) را به گردن مرد (شجاع و دلير) مى اندازد، و او را به خوابگاه تنگ (قبر) و بازگشتگاه ترسناك (آخرت) و ديدن جايگاه هميشگى (بهشت يا دوزخ) و جزاى كردار (نيك يا بد) مى كشاند، و همينطور است رفتار دنيا با كسانيكه در آينده مى آيند، و جانشين پيشينيان هستند: مرگ از هلاك كردن (آنها و بيچاره كردنشان) باز نمى ايستد، و بازماندگان، از ارتكاب گناه دست باز نداشته پشيمان نميشوند، و از رفتار گذشتگان پيروى مى نمايند، و پى در پى (مى آيند و) مى گذرند تا پايان فنا و نيستى منتهى مى شود (همه بميرند) پس هرگاه (بر اثر مرگ خلائق) رشته كارها از هم گسيخت و روزگار سپرى گرديد و انگيختن مردم نزديك شد (قيامت برپا گرديد ) خداوند آنان را از ميان قبرها و آشيانه پرندگان (اگر آنها را خورده باشند) و لانه درندگان (اگر ايشان را طعمه خود كرده باشند) و ميدانهاى جنگ (اگر كشته شده باشند) بيرون مى آورد، در حالتى كه آماده انجام امر و فرمان حقتعالى بوده بسوى معاد و جاى بازگشت كه خداوند براى آنها قرار داده به سرعت و تندى مى روند، گروهى ساكت و خاموش و ايستاده در صف مى باشند (كه بر نشستن و سخن گفتن توانائى ندارند) بينائى خداوند به همه آنان احاطه دارد (گفتار و كردار هيچيك از آنها در دنيا بر خداوند پوشيده نيست) و (چون براى حساب خوانده شوند) منادى صداى خود را به همه ميشنواند لباس خضوع و فروتنى و فرمانبردارى و ذلت و خوارى (بر اثر هول و ترس آن روز) بر آنها پوشيده شود، در آن روز مكر و حيله (كه دنيا براى نجات از گرفتاريها بكار برده ميشد) بكار نيايد، و آرزو بريده گردد، و (از ترس عذاب) دلها افسرده و غمگين باشد، و صداها با خشوع و فروتنى مخفى و آهسته گردد، و دهان پر از عرق مى شود (مانند لجام كه به دهان اسب باشد) و ترس (از كيفر گناهان) بى اندازه است و از هيبت صداى منادى براى تمييز حق از باطل و جزاى خير و شر و عقاب و كيفر و بخشيدن ثواب و پاداش، گوشها به لرزه درآيد.