بسا يك خوردن كه خوردنهاى ديگر را جلو گيرد (اين مثل در هر جا جارى، و هر كس پاى از مركزش فراتر نهد حرمان و نوميدى نصيبش گردد.
مردم بدانچه نادانند دشمنند.
هر آنكه براههاى انديشه ها روى آورد مراكز نادرستى را بشناسد (و از مشورت كردن نتايج نيكو عائدش گردد)
هر آنكه نيزه خشم را براى خداى بسوهان زند در نابودى باطل ما همه توانائيش توانا باشد.
هر آنگاه از كارى ترسيدى خويشتن در آن درافكن چرا كه سختى ترسيدن از آن مهمتر از خود آن چيزى است كه از آن ميترسى.