خود رها كنند. در تفسير اين دو كلمه، اقوال ديگرى نيز هست.
2- «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ» روم: 41، ظاهر آيه، چنانكه در تبيان و الميزان گفته ميرساند كه مراد از برّ مطلق خشكى و از بحر درياست و ظهور فساد در آندو عبارت است از ناامنىها، قحطىها، طوفانها زلزلهها، سيلها و قتل و غارتها و امثال اينها. اعمّ از طبيعى و غير طبيعى. و از مسلّميّات قرآن است كه همه اينها مربوط باعمال آدمى است لذا فرموده «بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ».
ولى بسيارى از مفسّران بحر را در آيهى فوق بمعنى شهر يا آباديهاى كنار دريا گرفتهاند. گويند: مراد از برّ صحرا و مسكن قبائل و از بحر شهرها يا آباديهائى است كه در كنار دريا واقعاند.
بنظر ميايد: چون تصوّر ظهور فساد در دريا برايشان مشكل بوده بحر را بمعناى شهر گرفتهاند. ولى تصوّر فساد در دريا آسان است مخصوصا در اين زمان. گر چه ميشود بحر را بمعنى شهر گرفت ولى از ظهور آيه نميتوان صرف نظر نمود.
3- «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ» رحمن: 19، مرج فعل، فاعل آن خداست و بحرين مفعول آن است: يعنى خدا دو دريا را فرستاد مخلوط كرد كه پيوسته بهم مىپيوندند ميانشان حايلى است كه بهم تجاوز نميكنند. (مرج بمعنى ارسال و تخليط هر دو آمده است) دو دريا كداماند؟ تجاوز نميكنند يعنى چه؟ برزخ چيست؟.
نظير اين آيه، آيهى: 61 از سوره نمل است «وَ جَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حاجِزاً» ميان دو دريا مانعى قرار داد.
ناگفته نماند: بسيارى از درياها در محل مخصوصى بهم مىپيوندند مثل بحر احمر و اقيانوس هند كه در باب المندب بهم متصل ميشوند و مانند اقيانوس اطلس و درياى مديترانه كه بوسيله تنگهى جبل الطارق بهم