كَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ»
قمر: 7 بشر در نهانخانهى قبور زنده شده و از نو بر خواهد خاست مانند كرم خاكى كه در زير خاك بوجود ميايد.
بنا بر اين نميشود گفت: مراد از «بعثر» بيرون ريختن خاكهاست.
قبر بمعنى نهانخانه است و معنى آيهى «إِذا بُعْثِرَ ما فِي الْقُبُورِ» اين ميشود: آنگاه آنچه در نهانخانههاست ظاهر و آشكار گردد، همانطور كه برق در ميان ابرها و شير در ميان خون گاو و عسل در گلها نهان است همچنين مردگان در نهانخانه عالم نهاناند و روز قيامت آشكار خواهند شد. احتياج نداريم كه بگوئيم مراد از قبور، قبور معمولىاند بلكه اگر مخفى گاه مطلق بگيريم كافى است. در خاتمه بايد گفت:
در اين دو آيه هر چه بيشتر دقّت شود بجاست.
(بفتح اوّل) پس.
مقابل قبل. در كلمهى قبل در اين- باره توضيح داده خواهد شد انشاء اللَّه
(بضمّ اوّل) دورى.
هلاكت. لعن. معناى اصلى همان دورى است، هلاكت و لعن بسبب دورى از حيات و رحمت خداست.
فعل بعد اگر از باب كرم يكرم آيد بمعنى دورى و اگر از علم يعلم آيد بمعنى هلاكت است و مصدر آن در صورت دوم بعد بر وزن فرس است (اقرب الموارد، صحاح، قاموس) مثل «وَ لكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ» توبه: 42، كه از باب كرم يكرم است: لكن راه بر آنها دور شد و مثل «أَلا بُعْداً لِمَدْيَنَ كَما بَعِدَتْ ثَمُودُ» هود: 95، كه فعل «بَعِدَتْ» از علم يعلم است: دورى از رحمت خدا حتمى شد براى مدين چنانكه هلاك شد ثمود، كلمه «بعدا» را اگر هلاكت معنى كنيم، ترجمه بلازم كردهايم زيرا «بعد» بضم اوّل بمعنى دورى و لعن آمده است و مصدر هلاكت «بعد» بر وزن فرس است.
در مجمع تقدير آنرا «بعدوا بعدا» فرموده است.
راغب گويد: بعد اكثرا در دورى محسوس استعمال ميشود و نيز