است چنانكه در روايات نبوى و ائمّه عليهم السّلام آمده است و اينكه بعضى هفت سوره بزرگ يا حاميمهاى هفتگانه و يا هفت صحيفه از صحف انبياء گفتهاند، قابل اعتنا نيست و از كتاب و سنت دليلى ندارد [در تهذيب] از محمد بن مسلم روايت كرده كه گويد: از امام صادق عليه السّلام از سبع مثانى و قرآن عظيم پرسيدم كه آيا آن فاتحة الكتاب است؟ فرمود:
آرى گفتم: بسم اللّه الرحمن الرحيم نيز از آن هفت است؟ فرمود:
آرى افضل آنهاست.
در باره «مثانى» بايد معناى اوّلى آنرا در نظر بياوريم كه همان عطف است ظاهر آنست كه مثانى جمع مثنيّه اسم مفعول از ثنى است يعنى عطف شوندهها. چون آيات سوره حمد يكديگر را توضيح و روشن ميكنند لذا بيكديگر عطف ميشوند و بيكديگر ميل ميكنند. در آيه ديگر همه قرآن مثانى خوانده شده اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ ... زمر: 23 اين از آنجهت است كه تمام آيات قرآن بيكديگر ميل ميكنند و يكديگر را توضيح و بيان مىنمايند و شبيه همديگراند «كِتاباً مُتَشابِهاً ...». در كلام حضرت رسول صلّى الله عليه وآله وسلّم در صفت قرآن آمده كه: بعضى بعض ديگر را تصديق ميكند، و از على عليه السّلام نقل است كه «بعضى بر بعضى ناطق و بعضى بر بعضى شاهد است» يا اينكه آن جمع مثنى بمعنى تكرير و اعاده است و كنايه است از اينكه بعضى از آيات بعضى ديگر را بيان و روشن ميكنند. (استفاده از الميزان).
چون بيان الميزان در اين باره كافى بود بآن اكتفا گرديد.
بهر حال معنى مثانى در هر دو آيه آنست كه آيات بيكديگر عطف ميشوند و همديگر را روشن ميكنند و ميان آنها التيام و ارتباط و انعطاف وجود دارد.
و ظاهر آنست كه «من» در «مِنَ الْمَثانِي» بمعناى تبعيض است و در اين صورت «مثانى» بمعنى