قاموس قرآن

سیدعلی اکبر قرشی

جلد 5 -صفحه : 320/ 163
نمايش فراداده

در آنها حجّ را بر خود واجب كند (با شروع در آن) پس در حجّ نزديكى بزنان و دروغ و لا و اللّه بلى و اللّه گفتن نيست.

وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ نساء: 24. فريضة در اين آيه و آيات ديگر بمعنى مفروضه است يعنى معيّن شده و واجب شده.

قالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا فارِضٌ وَ لا بِكْرٌ عَوانٌ بَيْنَ ذلِكَ بقره:

68. فارض بمعنى سالخورده و پير است و بقولى آن گاوى است كه بسيار زائيده باشد در علت اين تسميه گفته‏اند:

كه آن از اعمال شاقّه خودش را قطع (و آسوده) كرده يا عمر (و جوانى) خويش را قطع كرده يا زمين را قطع (و شخم) كرده است يعنى: گفت خدا فرمايد آن گاوى است نه سالخورده و نه جوان ميان اين دو حال است.

در مجمع راجع بفرق فرض و واجب نقل فرموده: فرض با جعل جاعل است كه آنرا واجب كند ولى واجب شايد بدون جعل باشد مثل وجوب شكر منعم، على هذا نسبتشان عموم و خصوص مطلق است.

بنظر راغب ايجاب باعتبار وقوع و ثبوت حكم و فرض باعتبار تعيين آن گفته ميشود.

فرط

تقدّم و جلو افتادن (مجمع) در لغت آمده: «فَرَطَ فُرُوطاً: سَبَقَ وَ تَقَدَّمَ- فَرَطَ عَلَيْهِ فِى الْقَوْلِ فَرْطاً:

اسْرَفَ وَ تَقَدَّمَ» و آن با تجاوز و تعدى ميسازد.

فارط و فرط (بر وزن فرس) پيشروى است كه قبل از كاروان براى اصلاح حوض و دلوها وارد آب شود. در دعا درباره مرگ فرزند صغير گويد: «اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ فَرَطاً» يعنى خدايا او را اجر متقدّم و ثواب جلو افتاده گردان.

قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنا أَوْ أَنْ يَطْغى‏ طه: 45. گفتند:

خدايا ميترسيم كه فرعون بر ما پيشى گيرد و در عقوبت پيش از آنكه دعوتش كنيم، عجله كند و يا در تعذيب