قاموس قرآن

سیدعلی اکبر قرشی

جلد 5 -صفحه : 320/ 173
نمايش فراداده

سحر ساخته.

(مفتر) (بصيغه مفعول) جعل كننده دروغ قالُوا إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ نحل: 101. گفتند تو فقط دروغگوئى.

(فرىّ): ساخته. نو در آورده قالُوا يا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا مريم: 27. چون مريم عيسى عليه السّلام را در آغوش خويش بميان مردم آورد گفتند: اى مريم چيز نو ظهورى آوردى زائيدن بدون شوهر؟!! آنرا در آيه عظيم، قبيح و غيره گفته‏اند ولى آنچه ما اختيار كرديم با معناى اولى مناسب است.

فز

راندن. و بر خيزاندن از بين معانى فزّ فقط اين معنى با استعمال قرآن مجيد مناسب است در لغت آمده: «فَزَّ فُلاناً عَنْ مَوْضِعِهِ:

ازْعَجَهُ وَ افْزَعَهُ وَ ازالَهُ از عاج را قلع و طرد گفته‏اند. استفزاز نيز بهمان معنى است. وَ إِنْ كادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْها ... اسراء:

76. حقا كه نزديك بودند تو را از آن زمين برانند تا بيرونت كنند فَأَرادَ أَنْ يَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَمِيعاً اسراء: 103. فرعون خواست بنى اسرائيل را از زمين براند او را و هر آنكه با او بود غرق كرديم.

وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ اسراء: 64. هر كه را از آنها خواستى با صدايت بران و بعمل بد برخيزان رجوع شود به «جلب» و «شطن».

از اين ماده سه مورد بيشتر در قرآن نيامده است.

فزع

خوف. «فزع منه: خاف» راغب گويد: انقباض و نفارى است از شى‏ء مخيف كه بر انسان عارض شود و آن از جنس جزع است.

لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ انبياء: 103.

خوف بزرگ محزونشان نكند. إِذْ دَخَلُوا عَلى‏ داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ ... ص:

22. چون بر داود وارد شدند از آنها ترسيد.

(فُزعَ) حَتَّى إِذا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قالُوا ما ذا قالَ رَبُّكُمْ ... سباء: 23. فزع بصيغه مجهول از باب تفعيل بمعنى ازاله فزع است در اقرب الموارد