را بگير در قاموس آنرا ضدّ نقص گفته است.
هر گاه در آيات قرآن دقت شود خواهيم ديد كه فضل در آن بدو معنى بكار رفته:
1- برترى.
2- عطيّه و احسان و رحمت. و هر دو از مصاديق معناى اولى است.
امّا اوّلى ممكن است معنوى باشد مثل فَما كانَ لَكُمْ عَلَيْنا مِنْ فَضْلٍ ... اعراف: 39. شما را بر ما بر ترى و فضيلتى نبود. وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلًا سباء: 10. و ممكن است مادّى مثل وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ نحل: 71.
امّا دوّمى مثل وَ لكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمِينَ بقره: 251. ليكن خدا صاحب احسان و رحمت است بر مردمان راغب گويد: هر عطيّهاى را كه بر معطى لازم نيست فضل گويند. يعنى احسان و رحمت و عطائيكه خدا بر بندگان ميكند بر خداوند لازم نيست بلكه از روى لطف و كرم ميكند لذا بآن فضل گوئيم كه زيادت است و گرنه بندگان حقى در نزد خدا ندارند.
[اينك بچند آيه نظر ميكنيم.]
1- فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ بقره: 64. در اين آيه كلمه رحمت بعد از «فضل» آمده ايضا در آيه 83 و 113 و 175 سوره نساء و غيره آيا رحمت در اين آيات بيان و عبارت اخراى فضل است يا معنى ديگرى دارد؟ بنظر ميايد كه «رحمة» ذكر عام بعد از خاصّ باشد كه فضل از مصاديق رحمت است و ميشود با ملاحظه آيات ما قبل مصاديق آندو را روشن كرد و در آيه فوق ميتوان گفت: مراد از فضل تأخير عذاب و غرض از رحمة قبول توبه باشد يعنى: اى بنى اسرائيل اگر فضل خدا بر شما نبود و در عقوبت شما تعجيل ميكرد و اگر رحمتش در توفيق توبه نبود حتما زيانكار ميشديد.
2- فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ ... آل عمران: 174.
در اين آيه لفظ نعمت و فضل با هم