قاموس قرآن

سیدعلی اکبر قرشی

جلد 5 -صفحه : 320/ 93
نمايش فراداده

(غربِيّه) در آيه يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ نور: 35.

گفته‏اند مراد آنست كه شجره زيتون در شرق و غرب باغ نيست تا آفتاب فقط در نصف روز بر آن بتابد و نصف روز در سايه باشد بلكه در محلى است كه خورشيد پيوسته بر آن ميتابد، خوب ميرسد روغنش صاف و عالى ميشود كه يَكادُ زَيْتُها يُضِي‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ.

غُراب

زاغ. پرنده‏ايست شبيه بكلاغ داراى منقار و پاهاى سرخ.

هاكس در قاموس گويد: از كلاغ بزرگتر است. در تورات نيز آمده است فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوارِي سَوْأَةَ أَخِيهِ قالَ يا وَيْلَتى‏ أَ عَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ مائده: 31. آيه درباره كشتن و دفن كردن پسر آدم برادرش است.

اين لفظ فقط دو بار در قرآن مجيد آمده است.

غرابيب

وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِيبُ سُودٌ فاطر: 27.

غرابيب جمع غربيب بمعنى بسيار سياه است و «سود» جمع اسود است فرّاء گفته آن در اصل «سود غرابيب» است يعنى سياه‏هاى بسيار سياه ولى مجمع ترجيح ميدهد كه «سود» تأكيد غرابيب باشد يعنى از كوهها تكه‏هاى سفيد و سرخ است برنگهاى مختلف و نيز از آنها تكّه‏هاى بسيار سياه هست.

غرر

غَرَّ وَ غُرُور (بضم غين) و غِرَّة: فريب دادن. تطميع بباطل.

«غَرَّ فُلانٌ فُلاناً وَ غَرّاً و غُروراً وَ غِرَّةً: خَدَعَهُ وَ اطْمَعَهُ بِالْباطِلِ» وَ غَرَّتْكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا جاثيه: 35.

زندگى دنيا شما را فريفت. وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حديد: 14. آرزوهاى باطل شما را فريفت.

غَرور

(بفتح غين) فريب دهنده.

راغب گفته: غرور هر آن چيزى است كه انسان را فريب دهد از مال، جاه، شهوت و شيطان گاهى آنرا شيطان تفسير كرده‏اند كه اخبث