قاموس قرآن

سیدعلی اکبر قرشی

جلد 5 -صفحه : 320/ 96
نمايش فراداده

أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِيلَ‏

يونس.

90. تا چون غرق او را دريافت گفت:

ايمان آوردم كه معبودى نيست جز آنكس كه بنى اسرائيل باو ايمان آورده‏اند. وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ بقره: 50. تمام الفاظ اين ماده در قرآن مجيد بمعنى غرق در آب بكار رفته جز دو آيه زير:

وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً ... آلَ فِرْعَوْنَ بقره: 50. تمام الفاظ اين ماده در قرآن مجيد بمعنى غرق در آب بكار رفته جز دو آيه زير:

وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً. وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً نازعات: 1 و 2. غَرْقاً بر وزن فلس بمعنى شدّت است گويند:

«غرّق و اغرق فى القوس» يعنى كمان را بغايت شدت كشيد. غَرْقاً صفت مصدر محذوف است يعنى: «و النّازعات نزعا غرقا» قسم بكشندگان كشيدن شديد معنى آيه در «دبر» ديده شود.

غرم

(بر وزن قفل) ضرر مالى.

در مجمع فرموده: غرم و مغرم نائبه ايست عارض بمال بى‏آنكه صاحبش خيانتى كرده باشد و اصل آن بمعنى لزوم است. قول راغب نيز چنين است وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ مَغْرَماً توبه: 98. «مغرم» چنانكه گفته شد مصدر ميمى است بمعنى غرامت يعنى بعضى از اعراب باديه نشين انفاق خويش را غرامت ميپندارند.

ايضا در آيه أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ طور: 40، قلم: 46.

يا از آنها مزدى براى رسالت ميخواهى كه از غرامت، سنگين و ناتوانند.

(غريم): بداين و مديون هر دو اطلاق ميشود چون هر يك در دادن و گرفتن ملازم همديگراند، بعضى در وجه تسميه گفته‏اند: داين ملازم مديون است كه حق خويش را بگيرد و دين ملازم مديون است. ولى غارم بمعنى قرضدار و مديون ميباشد إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ ... وَ الْغارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ... توبه: 60.

كه مراد از غارمين قرضدارانند.

(غَرام) وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها كانَ غَراماً فرقان: 65.

غرام بمعنى ثابت و لازم است در مجمع فرموده: غرام اشدّ عذاب