قاموس قرآن

سیدعلی اکبر قرشی

جلد 6 -صفحه : 324/ 8
نمايش فراداده

وَ عَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَ مِنْها جائِرٌ وَ لَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ نحل:

9. قصد چنانكه گفته‏اند بمعنى قاصد است يعنى هدايت براه راست و متوسط بعهده خداست و بعضى از راهها از حق منحرف‏اند اگر خدا ميخواست همه شما را اجبارا هدايت ميكرد.

مثل إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‏ الليل: 12.

(مُقتصد) وَ إِذا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ ...

لقمان: 32. مقتصد كسى است كه راه راست رود و در كارش مستقيم باشد يعنى چون موجى مانند سايبانها آنها را پوشانيد خدا را در حال اخلاص بندگى ميخوانند و چون نجاتشان داد و بخشكى رسانيد بعضى از آنها در راه راست‏اند و در فطرت توحيد كه در دريا بيدار شده مى‏مانند «منهم» ظاهرا اشاره بقلّة است مثل مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ مائده: 66.

فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ فاطر: 32.

مقتصد معتدل و متوسط ميان ظالم و سابق بخيرات است اين آيه نظير تقسيم اصحاب يمين، اصحاب شمال و سابقون ميباشد. در «صفو» مشروحا در باره آن بحث كرده‏ايم.

قصر

بچند معنى آمده است.

1- كوتاهى و ضدّ درازى. فعل آن از ضرب يضرب و بوزن (فلس و عنب) آمده چنانكه در اقرب الموارد است در مفردات و مصباح فقط «وزن عنب» گفته شده و از باب تفعيل نيز آيد مثل مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ فتح: 27. در حاليكه سر خويش تراشيده و موى خود را كوتاه كرده‏ايد، تقصير آنست كه شخص در آخر عمل حجّ يا عمره مقدارى از موى سر يا صورت خويش را بزند و يا مقدارى از ناخنش را، بقول طبرسى از آيه بدست ميايد كه شخص ميان حلق و تقصير مخيّر است.

وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ