مِنْهُمْ لَهُ عَذابٌ عَظِيمٌ
نور: 11. بعضى «كبر» را در آيه بضمّ كاف خواندهاند مراد از آن معظم شىء است. ضمير «كبره» راجع بافك واقع در صدر آيه است، گويند مراد از «وَ الَّذِي تَوَلَّى» عبد اللّه بن ابىّ است كه در اشاعه افك پا فشارى ميكرد.
يعنى: آنكه بمعظم افك مباشرت كرده براى اوست عذابى بزرگ.
إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ غافر:
56. نيست در سينههاشان مگر تكبّر و خود بزرگ بينى.
(تكبّر): نيز بهمان معنى است و شايد تكلّف در آن منظور باشد يعنى بزور خودش را كبير ميداند بدترين تكبّر آنست كه در برابر امر خدا تكبّر و از قبول آن امتناع كند فَاهْبِطْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها ...
اعراف: 13.
(استكبار) آنست كه اظهار بزرگى و تكبّر كند با آنكه اهلش نيست أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ بقره: 34. و آيات قرآن همه در اين زمينه است.
از اسماء حسنى است السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ حشر: 23. و آن بمعنى صاحب كبرياء و صاحب عظمت است چنانكه زمخشرى گفته: «البليغ الكبرياء و العظمة» در اقرب الموارد ميگويد:
«تكبّر الرّجل: كان ذا كبرياء» در الميزان آمده: متكبّر آنست كه متلبّس بكبرياء و در آن ظاهر باشد. اين صفت در خداوند صادق است زيرا كبرياء و عظمت حقيقى از آن اوست.
(بضمّ كاف) مبالغه كبير است وَ مَكَرُوا مَكْراً كُبَّاراً نوح:
22. حيله كردند حيله بسيار بزرگ.
آن با تشديد و تخفيف هر دو خوانده شده است.
1- إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً نساء: 31.
2- وَ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ