قاموس قرآن

سیدعلی اکبر قرشی

جلد 6 -صفحه : 324/ 73
نمايش فراداده

مِنْهُمْ لَهُ عَذابٌ عَظِيمٌ‏

نور: 11. بعضى «كبر» را در آيه بضمّ كاف خوانده‏اند مراد از آن معظم شى‏ء است. ضمير «كبره» راجع بافك واقع در صدر آيه است، گويند مراد از «وَ الَّذِي تَوَلَّى» عبد اللّه بن ابىّ است كه در اشاعه افك پا فشارى ميكرد.

يعنى: آنكه بمعظم افك مباشرت كرده براى اوست عذابى بزرگ.

إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ غافر:

56. نيست در سينه‏هاشان مگر تكبّر و خود بزرگ بينى.

(تكبّر): نيز بهمان معنى است و شايد تكلّف در آن منظور باشد يعنى بزور خودش را كبير ميداند بدترين تكبّر آنست كه در برابر امر خدا تكبّر و از قبول آن امتناع كند فَاهْبِطْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها ...

اعراف: 13.

(استكبار) آنست كه اظهار بزرگى و تكبّر كند با آنكه اهلش نيست أَبى‏ وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ بقره: 34. و آيات قرآن همه در اين زمينه است.

متكبر

از اسماء حسنى است السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ حشر: 23. و آن بمعنى صاحب كبرياء و صاحب عظمت است چنانكه زمخشرى گفته: «البليغ الكبرياء و العظمة» در اقرب الموارد ميگويد:

«تكبّر الرّجل: كان ذا كبرياء» در الميزان آمده: متكبّر آنست كه متلبّس بكبرياء و در آن ظاهر باشد. اين صفت در خداوند صادق است زيرا كبرياء و عظمت حقيقى از آن اوست.

كُبّار

(بضمّ كاف) مبالغه كبير است وَ مَكَرُوا مَكْراً كُبَّاراً نوح:

22. حيله كردند حيله بسيار بزرگ.

آن با تشديد و تخفيف هر دو خوانده شده است.

كبائر

1- إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً نساء: 31.

2- وَ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ