استاد در پاسخ به اين اشكال مىفرمايد: «حجاب در اسلام، يك وظيفه اى است كه بر عهده ى زن نهاده شده كه در معاشرت و برخورد با مرد بايد كيفيت خاص را در لباس پوشيدن مراعات كند. اين وظيفه نه از ناحيه ى مرد بر او تحميل شده و نه چيزى است كه با حيثيت و كرامت او منافات داشته باشد و يا تجاوز به حقوق طبيعى او كه خداوند برايش خلق كرده است محسوب بشود. اگر رعايت پاره اى مصالح اجتماعى، زن يا مرد را مقيد سازد كه در معاشرت روش خاصى را اتخاذ كنند و طورى راه بروند كه آرامش ديگران را برهم نزنند و تعادل اخلاقى را از بين نبرند، چنين مطلبى را زندانى كردن يا بردگى نمىتوان ناميد و آن را منافى حيثيت انسانى و اصل آزادى فرد نمىتوان دانست.»1
قِسم ديگر از اقسام آزادى كه استاد مطهرى از آن بحث كرده است، آزادى اجتماعى مىباشد. «آزادى اجتماعى يعنى بشر بايد در اجتماع از ناحيه ى ساير افراد اجتماع آزادى داشته باشد؛ ديگران مانعى در راه رشد و تكامل او نباشند، او را محبوس نكنند به حالت يك زندانى در نياورند كه جلو فعاليتش گرفته شود، ديگران او را استثمار نكنند، استخدام نكنند، استبعاد نكنند؛ يعنى تمام قواى فكرى و جسمى او را در جهت منافع خودشان به كار نگيرند، اين را مىگويند آزادى اجتماعي».
به عبارت ديگر، «آزادى اجتماعى، آزادى انسان است از قيد و اسارت افراد ديگر».2
استاد اين نوع از آزادى را يكى از اهداف انبيا معرفى مىكند و در اين باره
1. مسئله حجاب، ص 101 ـ 100. 2. همان، ص32.