اين روش، روش برهان اِنّى است، كه از علم به معلول علم به علت حاصل مىشود.
2. صورت دوم، آن كه از ديدن خود آتش، علم به وجود آتش حاصل مىشود. در اين صورت، واسطهاى در بين وجود ندارد.
يقين در اين مرحله قوىتر از مرحله گذشته است؛ زيرا اين مرحله مرحله شهود است (به خلاف مرحله گذشته).
3. صورت سوم آن است كه با رفتن به اندرون آتش و لمس گرماى شديد آن، يقين به وجود آتش پيدا مىكنيم؛ اگر چه آن را با چشم نبينيم. يقين در اين مرحله بسيار قوىتر از دو مرحله سابق است. اگر در دو مرحله گذشته، يك در هزار احتمال خلاف داده شود و آن رؤيت رايك خطا و اشتباه بينايى بدانيم و تصور كنيم همان گونه كه آب سرابى دارد، آتش هم آتش نمايى دارد؛ اما در مرحله سوّم، تمام اين احتمالات منتفى است. نه احتمال خطاى بينايى مطرح است و نه احتمال آتش نما.
4. مرحله چهارم آن است كه با گداخته شدن در درون آتش، يقين به وجود آن پيدا كنيم، اين مرحله بالاترين مراحل يقين است. هيچ احتمال خلاف در آن قابل تصور نيست. آن چه گفته شد، مربوط به مراحل يقين در مورد اشياى مادّى بود. يقين در امور غير مادى نيز از توضيحات فوق به دست مىآيد.
1. علم اليقين و آن يقينى است كه از طريق استدلال برهانى، به واسطه