مبانی اخلاق اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
معلولها و لوازم امور به دست مىآيد. از آن جا كه تحصيل يقين در اين مرحله، با وساطت لوازم و معلولات انجام مىپذيرد، برهان را برهان اُنّى مىنامند.برهان نظم كه يكى از بهترين براهين خداشناسى است و در آن، از راه نظم موجودات و ترتيب و تركيب شگفتانگيز اجزاى جهان، وجود جهان آفرين اثبات مىشود، يك برهان انّى است و علم حاصل از آن برهان، علم اليقين است.2. عين اليقين و آن يقينى است كه از راه مشاهده مطلوب چه با چشم ظاهرى و چه با چشم باطنى و با بصيرت به دست مىآيد. (آفتاب آمد دليل آفتاب) اين يقين، استدلالى نيست و با تركيب صغرا و كبرا و حد وسط تشكيل نشده است؛ بلكه در مورد امور غير مادى و با كمك رياضت و تصفيه نفس و حصول صفا و تجرّد حاصل مىشود.اميرالمؤمنين على (عليه السلام) در برابر سؤال دعبل يمانى، كه پرسيده بود: «هَلْ رَأَيْتَ رَبَّكَ؛ آيا پروردگارت را ديدهاى؟» فرمودند: «لَمْ اَعْبُدْ رَبّا لَمْ اَرَهُ؛ پروردگارى را كه نديده باشم، عبادت نمىكنم». سپس اضافه فرمودند: «نه با چشم سر، بلكه با حقيقت ايمان». اين حديث، شايد اشارتى باشد به عين اليقين.3. حق اليقين و آن يقينى است كه از يك نوع وحدت ميان عاقل و معقول تحقق مىيابد؛ يعنى عاقل پس از كشف حجابها و خرق سرادقات، چون خود را به بحر وجود معقول متصل ساخت و مستغرق درياى بيكران او گرديد و خلاصه خود را «نَمى» از «يَمْ» و «رَشْحَهاى» از «بَحْر» او يافت، در اين حالت، انوار وجود معقول رامشاهده نموده، به مرحله حق اليقين مىرسد؛ نظير علم به آتش در درون آتش. اين مقام، براى عرفاى كامل كه