محی الدین در آینه فصوص

مرتضی رضوی‏

جلد 1 -صفحه : 611/ 368
نمايش فراداده

اما، در سازمان و چارت اداري كه محي‌الدين براي خدا درست مي‌كند و هر كدام از اسم‏هاي خدا را يك «موجود متعين و مشخص» مي‌كند و تصريح مي‌كند كه هر كدام كار و مسؤوليت مشخص دارند، و تصريح مي‌كند كه «رحمان» مي‌رود پيش «منتقم» و براي مردم شفاعت مي‌كند.

عين همين دو گانگي (بل چندگانگي‌، بل ميليون‏ها گانگي ـ زيرا او اسامي خدا را بي‌نهايت مي‌داندـ است.

آيا در اين چارت محي‌الدين، رحمان «شفيع» و منتقم «مستشفع منه» نمي‌شود.

سپس او متوجه مي‌شود كه ادامه سخن در اين بستر به همان باتلاق خودش منجر مي‌شود، از موضع خود لغزيده كوچه دوگانگي را رها كرده و به كوچه «عنوان» مي‌رود كه همان كوچه شيطان است.

منظورم اهانت نيست فرض كنيد آن عنوان بازي‌، را شيطان نكرده، كسي به نام «بكر بن خالد» كرده است.

فرقي در ماهيت مسئله نمي‌كند.

11- جمله «حيث ظهر»

او جمله «حيث ظهر» را با آقائي خودش درست كرده و به آيه مي‌چسباند ببينيد: «الهكم الهٌ واحدٌ فله اسلموا حيث ظهر» اگر جبرئيل همين جمله را به همراه آيه مي‌آورد امت اسلام تا آمدن خاتم الاولياء به نام محي‌الدين، 600 سال در انحراف به سر نمي‌بردند.

و صوفيان نيز در كوچه تنگ «وحدت وجود» نمي‌ماندند و به شاه‌راه «وحدت در عين كثرت، و كثرت در عين وحدت» مي‌رسيدند.

امان از دست جبرئيل‏ (عليه السلام) كه سخاوتش به دو كلمه، تنها دو كلمه «حيث» و «ظهر» نرسيد تا همگان بدانند كه همه اشياء «مظهر خدا» هستند آن هم نه به معني «نشانه قدرت خدا» بل به معني مظهرِ «تظاهر بالذات خدا» كه تغيير وجود خدا بل تغيير و تكثير ذات خدا را لازم گرفته است.

12- پيام آية «سمّوهم»

درست بر عليه محي‌الدين است و دقيقاً موضوعي به نام «مظهر» و «مظاهر» را از بن و بيخ، رد مي‌كند به شرح زير: بت پرستان از جمله (به قول محي‌الدين) آن بت پرست ادني‌، خارج از دو صورت زير نبودند: