پس خداوند نه تنها مكانمند است بل اعلاترين مكان مال اوست كه در روي عرش نشسته است.
به اجماع مسلمانان، اعم از عوام تا دانشمندان و تا پيامبر اسلام (صلّى الله عليه وآله وسلّم)، اين آيه از متشابهات است و از شدت تشابه نصّ در مجازي بودن خودش، شده است.
كه محيالدين آن را به معني حقيقي گرفته و محكمترين محكمات، كرده است.
ابن عربي نام اين كار را نه فقط كشف و شهود، و نه فقط تفسير قرآن، بل عين ماموريت از جانب خدا و رسول (صلّى الله عليه وآله وسلّم)، و مطالب نازل شده به توسط پيامبر اكرم (صلّى الله عليه وآله وسلّم) از خدا ميداند.
و شارحان نيز در اول كتابهايشان، همگي گفتهاند: محتواي فصوص، پرده برداشتن از اسرار خدا است.
يعني تا آن روز كه 600 سال همه مسلمانان معتقد بودند كه خدا مكان ندارد يك «سرّ» بود و خداي نميخواست سرّش افشاء شود و (نعوذ بالله) مردم بفهمند كه خدايشان چه قدر كوچك بوده، چه قدر محدود بوده، عاجز بوده و...
اينك چه حادثه و اتفاقي رخ داده كه باعث شده خدا اسرار ضعف و عجز خود را آشكار كند.
(نعوذ بالله ممّن لا يخاف الله).
مكانمند بودن خدا با هر توجيه، با هر تاويل، با هر معني، با هر تصور و تصوير ذهني، جز محدود بودن، عاجز بودن، مركب بودن، حادث بودن و بس كوچك بودن، معنائي ندارد.
محيالدين نه با كشف و شهود، نه با عرفان، نه با علم بل با نبوغ بيبديل خود آن روز جامعة مسلمين را فريب داد و امروز صدرائيان ما فريب نبوغ او را ميخورند.