محی الدین در آینه فصوص جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

محی الدین در آینه فصوص - جلد 1

مرتضی رضوی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در بيان ديگر: يك نگاه نيز به نقش هر جمله بعدي در جمله قبلي داشته باشم: سبك و روال محي‌الدين طوري است كه هر جمله بعدي‌، مخاطب را از انديشيدن در جمله قبلي‌، باز مي‌دارد.

اگر بخواهيم مثالي براي اين سبك محي‌الدين بياوريم بايد بگوييم: مثل اشعار معروف «زشت و زيبا» ي اسدي طوسي‌، كه در مصراع اول به سلطان محمود فحش مي‌داد اما تا سلطان غضبناك شود با مصراع دوم آن فحش را به مدح تبديل مي‌كرد، و مجالي به او نمي‌داد تا غضبناك شود.

با اين فرق كه اسدي طوسي به وسيله مصراع دوم مصراع اول را اصلاح مي‌كرد.

اما ابن عربي به وسيله جملة بعدي طوري خواننده را از انديشيدن روي جملة پيشين، بركنده و با خود مي‌برد كه اشكال جمله قبلي هم حل شده و هم حل نشده مي‌ماند.

و او در اين كار حتي مِثل و مَثل هم ندارد اما من يك مثل مي‌آورم:

ماهي‌گيري با سمپاته: نمي‌دانم ماهي‌گيري به وسيله «مرگ ماهي‌» را از نزديك ديده‏ايد يا نه.

مرگ ماهي غوزه‏هاي ريز گياهي است به بزرگي دانه‏هاي نخود، آن را مي‌كوبند و با خمير مخلوط كرده و به صورت تكه‏هاي ريزِ گرد، باز به بزرگي دانه نخود، به آب مي‌اندازند.

ماهي آن را مي‌بلعد و در اثر مواد آن گياه، كيسه كوچك درون شكم ماهي باد مي‌كند و نمي‌تواند درون آب بماند.

روي آب به اين ور و آن ور، به سرعت حركت مي‌كند.

ماهي‌گيران آنها را مي‌گيرند اما يك مشكل رنج دهنده در اين كار است: وقتي كه ماهي در ميان دو دست ماهي‌گير قرار مي‌گيرد فوراً ليز خورده و باز به آب مي‌افتد.

ماهي‌گير بايد دوباره و گاهي چند باره براي گرفتن آن با سرعت تمام انرژي مصرف كند.

يك كارگر مبل ساز، در جمع دوستان به ماهي‌گيري رفته بود، مي‌بيند مشكل لغزيدن ماهي‌ها دوستان را كلافه كرده است.

مي‌دود كنار لباس‏هاي خود كه در ساحل گذاشته بود، زيپ ساك ابزار را باز مي‌كند و دست‌كش مخصوص را بر مي‌دارد، ـ دست‌كشي كه در كف آن جائي تعبيه شده كه سمپاته در آن جاي بگيرد و پايه‏هاي مبل با آن سمپاته زده شود.

ـ دست كش به دست وارد آب شده ماهيان را يكي پس از ديگري به راحتي مي‌گيرد.

محي‌الدين در مقام نگارش به ويژه در فصوص، مانند همان ماهي است، سخت لغزنده، به طوري كه ماهي‌گير (مخاطب) نمي‌تواند حتي يك لحظه روي آن، درنگ كرده و به شكل و شمايلش نگاه كند.

كسي كه مي‌خواهد اشكالات سخن محي‌الدين را دريابد (با اين كه خيلي روشن و واضح هستند و به دليل لغزندگي‌اي كه در بالا توضيح دادم) بايد مانند آن آقا سمپاته را فراموش نكند تا بتواند روي جملات او درنگ كند.

و گرنه كلاهش پس معركه و عقايدش به آن ور اسلام، خواهد افتاد.

ادامه سخن محي‌الدين را با تكرار تكّه بالا مي‌آورم:

ـ فعلو المكان كـ «الرّحمن علي العرش استوي‌».

و هو اعلي الاماكن.

/ 611