حیات پس از مرگ

علی محمّد اسدی

نسخه متنی -صفحه : 209/ 28
نمايش فراداده

گوش [صداها را [مىشنوى [و با بينى، بوها را مىبويي]؛ چيدن و خوردن ميوه از درختان را نيز حس مىكنى.

آيا مىتوان گفت: اين بدن، معدوم محض است؟ مسلما معدوم نيست؛ زيرا «المَعْدُومُ لايُشارُاِلَيْهِ: لابِاشارَةٍ حسّيِّةٍ و لابِاشارَةٍ عَقْليَّةٍ».

به معدوم محض، نه اشاره حسى مىتوان كرد و نه اشاره عقلى.

بنابراين، بدن عالم خواب، واقعا بدن است و آن را به «بدن مثالى» تعبير مىكنند؛ يعنى، در واقع يك چيزى هست؛ يك واقعيتى هست.

شما وقتى كه به خواب مىروى، بدن طبيعى را مىگذارى و با بدن مثالى در عالم مثال و برزخ، سير مىكنى. مرگ نيز همانند خواب است [با اين تفاوت كه] آن، برزخى ناقص و مرگ برزخى كامل‏تر است.

در خواب، علاقه از بدن طبيعى، به طور كلى قطع نشده؛ اما در حال مرگ، علاقه از بدن طبيعى به كلى قطع مىشود».(1)

«مرحوم مجلسى» رحمه‏الله، در «بحار الانوار» اصالتِ بقاى روح را چنين بيان مىدارد:

«هنگام خواب، جسم ضعيف مىگردد؛ اما ضعف جسم، موجب

(1). «درسهايى از نهج البلاغه»، آية‏اللّه‏ منتظرى، درس ششم، ص59 ـ 61، دفتر انتشارات اسلامى.