منابع تاریخ اسلام

رسول جعفریان

نسخه متنی -صفحه : 162/ 31
نمايش فراداده

دشمنى با انصار و تحريف سيره

دشمنى امويان با انصار، در تحريف سيره، تاءثير كلى داشته است. هر چند كثرت راويان انصارى و همچنين عدم غلظت دشمنى با آنان، به مقدار زيادى موقعيت انصار را در سيره تثبيت كرد. در منابع، به هجو انصار توسط بنى اميه و شاعران وابسته به آنان تصريح شده (206) و آمده است كه معاوين و يزيد، اخطل شاعر را بر هجو انصار تصريح مىكردند. (207)

برخورد معاويه با انصار تا آنجا بود كه وى لقب انصار را براى آنان نمى پسنديد. (208) اين دشمنى علاويه بر آنچه در عصر رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم ميان قريش كافر با انصار روى داده بود به سبب كشته شدن خليفه سوم در مدينه و عدم حمايت انصار از وى بود، حادثه اى كه بعدها امويان در واقعه حره (در سال 63) آن را تلافى كردند. نتيجه اين دشمنى در سيره نويسى، روايتى است ك زبير بن بكّار گزارش كرده است.

در اين روايت آمده است كه سليمان بن عبدالملك در دوران ولايت عهدى، ضمن سفر حج، به مدينه آمد و از آثار اسلامى آنجا ديدار كرد. در اين ضمن، وى اظهار علاقه كرد تاسيره رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم نگاشته شود. ابان بن عثمان سيره اى را كه خود نوشته بود نزد وى آورد. وقتى كه كتاب براى وى استنساخ شد و آن را ملاحظه كرد، ديد نام انصار در جريان بيعت عقبه و جنگ بدر آمده است. سليمان گفت: من چنين فضيلتى براى آنها سراغ نداشتم، يا خانواده من حقوق آن ها را پايمال كرده اند يا آنان چنين نبوده اند، وبه دنبال اين مطلب از آنان خواست تا آنچع استنساخ شده بود را در آتش بسوزانند وگفت نيازى به آن ندارد مگر بعد از آن كه با پدرش عبدلملك مشورت كند. در آن صورت استنساخ مجدد كتاب كار دشوارى نخواهد بود. پس از مشورت با پدر، عبدالملك به وى گفت: كتابى ك در آن از برترى ما ياد نشده؛ چه نيازى داريد؟ (209) بدين ترتيب چنين به دست مىآيد كه خاندان اموى نه تنها تحمل فضائل اهل بيت رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم را نداشتند بلكه از آنچه ضمن آن، تنها نام انصار دربيعت عقبه و يا جنگ بدر برده شده، بيزار بوده و آن را آتش زده اند.