ترجمه الغدیر

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

جلد 15 -صفحه : 220/ 116
نمايش فراداده

20 - آورده اند كه سلمان گفت: نماز دو ركعت دو ركعت بايسته شده بود و برانگيخته خدا "ص" نيز در مكه به همان گونه نماز گزارد تا به مدينه آمد و در مدينه به همان گونه كه خدا خواست نماز گزارده و براى كسى كه در ميهن خود باشد نماز افزوده شد و براى ديگران به همان گونه ماند. چنان كه در مجمع الزوائد 156/2 مى خوانيم گزارش بالا را طبرانى در الاوسط آورده است.

21 - ثمامه پسر شراحيل گفت: به سوى پسر عمر بيرون شدم و پرسيدم مسافر چگونه نماز بخواند؟ گفت: به جز نماز شام كه سه ركعتى است همه جا دو ركعت دو ركعت. گفتم:اگر چه در ذو المجاز باشيم؟ گفت ذو المجاز چيست؟ گفت جائى است كه در آن گرد مى آئيم و خريد و فروش مى كنيم و بيست شب يا پانزده شب در آنجا مى مانيم پاسخ داد " اى مرد! من "نمى دانم گفت چهار ماه يا دو ماه" در آذربايجان بودم و ديدم كه ياران پيامبر دو ركعت دو ركعت نماز مى خواندند و با همين دو چشمم پيامبر خدا "ص" را ديدم كه نماز را دو ركعتى مى خواند. " سپس با خواندن اين فراز از نامه خدا به سوى من آمد: راستى را كه برانگيخته خدا براى شما پيشوائى نيكو است

گزارش بالا را احمد در مسند 154/2 آورده است.

22 -احمد در مسند 400/2 آورده است كه بوهريره گفت: اى مردم! به راستى كه خداى بزرگ و گرامى بر زبان پيامبر شما"ص" نماز را بر كسى كه در ميهن خويش نيست دو ركعتى بايسته گردانيد وبراى ديگران چهار ركعتى.

23 - آورده اند كه عمر پسر عبد العزيز گفت: بى چون و چرا نماز براى كسى كه در ميهن خويش نيست دو ركعت است و جز اين درست نيست. گزارش بالا را نيز ابن حزم درالمحلى ياد كرده است- 271/

4 - و چنان چه در تفسير قرطبى 351/5، و تفسير خازن 413/1 مى خوانيم. عمر و پسرش و پسر عباس و جابر و جبير پسر مطعم و حسن و قاضى اسماعيل و حماد پسر ابو سليمان و عمرپسر عبد العزيز و قتاده و آئين شناسان كوفه همگى بر آن رفته اند كه هر كس درشهر خويش نيست بايد نماز را شكسته بخواند.

اكنون با اين همه گزارش هائى كه آورديم آيا هيچ جائى براى اين مى ماند كه كسى بگويد شكسته خواندن نماز بر كسى كه از ميهن خود دور است روا بود البته برانگيخته خدا"ص" يا با سخن خود روا بودن آن را آشكار مى ساخت يا با رفتار خود- و دست كم با يك بار به جا آوردن آن در همه زندگى اش- چنان چه در ديگر جاهانيز به همين گونه كار مى كرد: مسلم در صحيح خود از گزارش بريده آورده است كه گفت پيامبر "ص" براى هر نمازى دست نماز مى گرفت و روزى كه مكه را پيروزمندانه گرفت چند نماز رابا يك دست نماز بگزارد پس عمر گفت: كارى كردى كه پيش تر نمى كردى؟ گفت عمر! آگاهانه اين كار را كردم. شوكانى در نيل الاوطار 258/1 پس از يادى از گزارش بالا مى نويسد: مى خواهد برساند كه اين كار را كردم تا روا بودن آن را دريابند.