ترجمه الغدیر جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 15

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و احمد و ابويعلى آورده اند كه عايشه گفت: يك بار برانگيخته خدا "ص" به آبريز رفت پس عمر با آفتابه اى در پى او برخاست او پرسيد: عمر! اين چيست؟ گفت اى برانگيخته خدا! آبى است كه با آن وضو بگيرى گفت: من دستور ندارم كه هر گاه به آبريز رفتم وضو بگيرم و اگر چنين كنم برنامه اى براى ديگران مى شود " مجمع الزوائد 241/1 " كه دو گزارش بالا ماننده هاى بسيارى در بخش هاى آئين شناسى دارد.

و تازه اگر شكسته نخواندن نماز هم روا بود دستور آن از چشم بزرگ ترين ياران پيامبر پوشيده نمى ماند تا به آن تلخى بر عثمان خرده بگيرند و پنبه
بهانه هايش را بزنند آن هم در جائى كه سرور ما فرمانرواى گروندگان "ع" را ميان ايشان مى بينيم كه شهر دانش پيامبر را در بود و پس از او سرچشمه اى به شمار مى آمدبراى آموزش دستورهاى كيش وى، و پيش از همه ياران پيامبر كارهاى بايسته را از كارهاى مباح باز مى شناخت، پس آيا مى توان گفت او كه نخستين نمازگزار به همراه برانگيخته خدا "ص" بوده دستور نماز را نمى دانسته است؟

و بگذريم كه خود عثمان هم به دامن اين بهانه پوچ نياويخت و اگر دست آويزى را كه اينان به نمايندگى او مى آرند درست مى شمرد نه روشنگرى آن را براى اين پشتيبانانش رها مى كرد و نه پس از آن كه درمى ماند بازپسين پاسخ و برنده ترين سخنش آن بود كه بگويد:اين برداشتى است كه به مغز من رسيده! و نه كسانى كه از وى پيروى نمودند تنها پشتوانه كار خود را در پيروى از او، پرهيز از بدى ناسازگارى مى شمردند و روا بودن كار وى را هر چند به كوتاهى باز مى نمودند.

و اكنون پس از گزارش هاى يادشده مى توان ارزش آن چه را محب طبرى در رياض النضره نوشته دريافت 151/2:اين زمينه اى است كه براى دانستن دستور آن بايستى انديشه را به كوشش وا داشت تا به چه برداشتى رسد و از همين روى است كه دانشوران در پيرامون آن، برداشت هاى گوناگون دارند و روش او- عثمان را مى گويد- در اين باره انگيزه آن نمى شود كه بگوئيم او از كيش راستين به دور شده يا تبهكارى نموده است.

مردك نادان به اين اندازه درنيافته كه در برابر دستورهاى آشكار و چون و چرا ناپذير، هيچ جائى براى آن نيست كه كسى براى رسيدن به برداشت ويژه انديشه خود را به دست و پا زدن وا دارد، زيرا تا روزى كه عثمان آن نوآورى ناروا را نمود درباره اين دستور به هيچ روى برداشت هاى گوناگونى نبود و همه ياران پيامبر، همداستان بودند كه- بر بنياد آئين نامه هاى روشن- كسى كه در





ميهن خود نيست بايد نماز را شكسته بخواند و كار خليفه هيچ پشتوانه اى نداشت مگر- به گفته خودش- برداشتى كه- در سرپيچى از فرمان پيامبر "ص"- به مغز وى رسيده بود. و آن چه پرده از گير و دار برمى دارد گزارش درستى است كه احمد در سرگذشت مروان آورده و در آن مى خوانيم: چون معاويه به مكه آمد نماز نيمروز را شكسته خواند پس مروان و عمرو- پسر عثمان- به سوى او برخاسته و گفتند: آن گونه كه تو بر عمو زاده ات خرده گرفتى هيچ كس بر اوخرده نگرفت گفت: چگونه؟ گفتند مگر نمى دانى كه او در مكه نماز را شكسته نمى خواند گفت: واى بر شما دو تن باد! مگر كار درست به جز آن بود كه من كردم، من با برانگيخته خدا "ص" و با عمر و بوبكر آن را به همين گونه خواندم گفتند: عمو زاده ات آن را شكسته نخواند و سرپيچى تو از شيوه اوخرده گيرى بر وى است. پس معاويه به نماز پسين كه بيرون شد آن را چهار ركعت خواند ". چند دستگى آئين شناسان هم با روشن بودن شيوه اى كه پيامبر بر آن بوده هيچ ارزشى ندارد وبايد آن را به ديوار زد زيرا تنها براى آن پديد آمده كه دامن آن مرد رااز نوآورى ناروايش پاك بنمايد با آن كه اين كار، دامن هر بى گناهى را مى آلايد. اين هم كه محب مى گويد: " اگر شكسته خواندن نماز را براى كسى كه در شهر خود نيست بايسته نشمرده، انگيزه آن نمى شود كه او را از كيش خدا به در بخوابانيم يا بزهكار بدانيم. " راستى اين كه انگيزه شدن يا نشدن اين كار را بايد از هشتمين گزارشى دريافت كه در ص 184 ياد كرديم و آن را نيز از زبان عبد الله پسر عمر آورده و درست مى شمارند و بر بنياد آن، كسى كه درشهر خود نيست بايد نمازها را دو ركعتى بخواند و هركه با آئين نامه پيامبر ناسازگارى نمايد از كيش او به در شده است

/ 220