ترجمه الغدیر

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

جلد 19 -صفحه : 162/ 44
نمايش فراداده

كاش مى و همكيشانم مى دانستيم مگر در شريعت اسلام جائى و مقامى براى غلبه و تسلطنظامى هست و اين اعتبارى دارد تا مسلمان در امر نمازش كه ستون دين است و برترين كار امت محمد "ص" بدان تكيه و استناد نمايد؟ يا اقتدا در نماز جمعه و جماعت بر مدار تحقق بيعت و اجماع امت مى گردد و بر اين استواراست كه كشمكش امام با مخالفانش و آنانكه عليه وى سر برداشته اند از ميان برخيزد؟ يا نه، اين عذر و بهانه ها- عذر و بهانه هاى تراشيده پسر عمر- خواب و خيال است و پندارهاى بى اساس و دروغ ها كه بافته است؟ نابخردى پسر عمر را باش كه مى پندارد امت اسلام حرف هاى چرند او راباور خواهد كرد و او را در ارتكاب جناياتش معذور خواهد شمرد غافل از اين كه عذر و بهانه هايش بدتر از گناهانى است كه مرتكب گشته، و خود هر چند عذر و بهانه بتراشد و براى تبرئه خويش تلاش نمايد مى داند كه بيهوده است و هيچ از سهمگين جناياتش نمى كاهد.

اين مرد چنان كه ابن سعد و ابن حزم نوشته اند، در مكه پشت سرحجاج بن يوسف ثقفى نماز مى خوانده است. مينويسند: " پسر عمر پشت سر حجاج و نجده نماز مى خوانده است " درحاليكه يكى از خوارج بوده است و ديگرى زشتگارترين موجودى روى زمين. اين مطلب را ابو البركات نيز ذكر كرده است. آيا براى پيشنمازى كسى از همه شايسته تر نيست كه در تلاوت قرآن استادتر باشد و سنت شناس تر؟ آيا در حديث " صحيح " و ثابتى از پيامبر "ص" نيامده كه " كسى بايد پيشنماز مردم شود كه در تلاوت قرآن استاد تر باشد، و هر گاه در تلاوت همسان بودند آن كه سنت شناس تراست، و در صورتى كه در سنت شناسى همطراز بودند آن كه پيش تر هجرت كرده است و هر گاه با هم هجرت كرده بودند آن كه زودتر مسلمان گشته است؟ "

مگرفرمايش پيامبر "ص" نيست كه " اگر از قبول شدن نمازتان خوشحال مى شويد، بايد بهترين شخصتان پيشنمازتان شود، زيرا پيشنمازتان نماينده اى است كه به درگاه پروردگارتان معين مى نمائيد؟ " يا پسر عمر از اين كه نمازش در درگاه خدا قبول شود خوشحال نمى شد؟ يا از نماز حجاج بن يوسف و منبرى هائى كه او تعيين مى كرد اين را پسنديده و خوش داشته بود كه على بن ابى طالب "ع" و پسر زبير را لعنت مى فرستادند؟ يا چون مى دانست كه نماز و ديگر عبادات مايه تقرب هيچ مسلمانى را سود نمى دهد مگر با ايمان و عمل به ولايت على بن ابى طالب "ع" و ضمنا خودش را خوب مى شناخت و بى بهره از آن ولايت مى ديد مى دانست كه چه پشت سر پيشنماز عادل نماز بخواند و چه پشت سر آدم جائز و از دين برگشته در هر صورت نمازش پذيرفته درگاه الهى نخواهد بود و يكسان است؟

او اگر واقعا ملاك صلاحيت پيشنمازى را غلبه و تسلط نظامى مى دانست، پس چرا پشت سر مولا امير المومنين على "ع" نماز نخواند و به حضرتش اقتدا ننمود در حالى كه در جنگ جمل و جنگ نهروان غلبه با وى بود و در صفين نيزمغلوب نگشت، بلكه در حالى كه چيزى به غلبه اش نمانده بود عمر و عاص حيله اى به كار برده و جمعى از ساده لوحان را فريفت، ولى در همان حال انديشمندان و صاحب نظران ترديدى به خود راه ندادند؟ تازه پيش از اين جنگ ها بيعت عمومى