ترجمه الغدیر

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

جلد 19 -صفحه : 162/ 57
نمايش فراداده

و روايات ديگرى كه در جلد پنجم در زنجيره اى از روايات جعلى و ساختگى آورديم. گر چه در آنجا با آن جماعت راه آمديم و جنايت جعل آن روايات را به گردن عده اى از رجال اسناد آنها گذاشتيم، لكن رواياتى كه به راستى از زبان پسر عمراست مثل روايت " مفاضله و برترى بعضى از اصحاب بر ديگران همچنين معلوماتى كه از تمايلات پسر عمر و جانگيريهايش در دست است و كارهايش جملگى اين نظر را تحكيم مى نمايند كه خود وى سازنده آن احاديث و جاعل آنهاباشد و ديگران در جعل حديث از زبان پيامبر اكرم از او چيره دست تر يا پركارتر نبوده اند، چنانكه وى را در تراشيدن بهانه و ساختن توجيه براى امويانى كه مورد علاقه اش بوده اند، دستى بوده است و پيشدستى يى. و شمه اى از آنها بنظرتان رسيد و از آن جمله روايتى است كه احمد حنبل در " مسند " ش ثبت كرده است از طريق عثمان بن عبد الله بن موهب. مى گويد: " مردى از مصر براى زيارت كعبه آمد. ديد جمعى نشسته اند. پرسيد: اينها كيستند؟ گفتند: قريش. پرسيد: پيرو رئيسشان كيست؟ گفتند: عبد الله بن عمر. گفت: اى پسر عمر من از تو چيزى مى پرسم و ترا به احترام اين خانه سوگند مى دهم كه جواب درست بدهى0 آيا مى دانى كه عثمان در جنگ " احد" گريخت؟ گفت: آرى. پرسيد. مى دانى كه در بيعت " رضوان " حضور نداشت " گفت: آرى دراين هنگام مرد مصرى تكبير گفت. پسر عمر گفت: بيا تا درباره آنچه پرسيدى توضيح بدهم. درباره فرارش از جنگ " احد گواهى مى دهم كه خدا از او در گذشت و بخشيدش. درباره حضور نداشتنش درجنگ " بدر "، چون همسرش كه دختر پيامبر خدا "ص" بود مريض شد و پيامبر "ص" به او فرمود: تو پاداش يك شركت كننده در جنگ " بدر " را خواهى داشت يا سهم او را. درباره عدم حضورش در بيعت " رضوان "، اگر در نظر قبائل مكه كسى بيش از عثمان عزت و احترام مى داشت او را مى فرستاد، ولى پيامبر خدا "ص" عثمان را فرستاد، و بيعت " رضوان پس از رفتن او به مكه صورت گرفت، و به همين جهت پيامبر "ص" دست خويش برهم نهاده گفت: اين هم براى عثمان. حالا كه اين مطالب را فهميدى برو. "اين را بخارى هم ثبت كرده است.

در روايت " مرسلى " از قول مهلب بن عبد الله، چنين آمده است: " مردى كه على را مى ستود، و عثمان را مذمت مى كرد، نزد سالم پسر عبد الله بن عمر آمده از او پرسيد: آيا به من نمى گوئى كه عثمان در هر دو بيعت " رضوان" و " فتح " حضور داشت يا نه؟ سالم گفت: نه. آن مرد تكبير گفت و برخاسته جامه اش را تكان داد و به راه افتاد. چون بيرون رفت همنشينان سالم به او گفتند: بخدا فكر نمى كنيم از وضع اين مرد مطلع باشى. گفت: آرى، مگر چيست؟ گفتند: او از كسانى است كه على را مى ستايند و عثمان را مذمت مى نمايند. گفت: او را بياوريد. وقتى بيامد به او گفت:اى بنده صالح خدا از من پرسيدى: آياعثمان در دو بيعت " رضوان " و " فتح " شركت داشت؟ گفتم: نه آنگاه تكبيرگفته نكوهش كنان برفتى نكند تو از ستايشگران على و بد گويان عثمان باشى؟

گفت: آرى، بخدا من از آنها هستم.

گفت: سخنم را بشنو آنگاه جوابم رابده. پيامبر خدا "ص" وقتى زير درخت با مردم بيعت كرد، عثمان را قبلا همراه يك دسته رزمنده فرستاده بود، و او در پى كار خدا و كار پيامبرش و كار مومنان بود، و پيامبر خدا "ص" گفت: دست راستم دست من است و دست چپم دست عثمان، و دست چپش را بر دست راستش نهاده گفت:اين دست عثمان است و من با او بيعت كردم. حال عثمان در بيعت دوم اين طور بود كه پيامبر خدا "ص"عثمان را نزد على- كه استاندار يمن بود- فرستاده بود، و كارى را كه دربيعت اول در مورد عثمان كرده بود تكرار نمود ..."

اين را محب طبرى در "رياض النضره " ثبت كرده و سندش را براى جلو- گيرى از كشف بى اعتباريش حذف نموده است، لكن در خود متن روايت، شواهدى هست كه بر جعلى و دروغ بودنش دلالت دارد و ما را از شناختن و بررسى رجال سندش بى نياز مى سازد.

حاكم نيشابورى در " مستدرك " روايتى از طريق حبيب بن ابى مليكه ثبت كرده است. مى گويد: " مردى نزدپسر عمر- رضى الله عنهما- آمده پرسيد: آيا عثمان در بيعت " رضوان "حضور داشت؟ گفت: نه. پرسيد: درجنگ " بدر " شركت داشت؟ جواب داد: نه. گفت: پس از جمله كسانى بوده كه شيطان فريب داده و لغزانده شان؟ جواب داد: آرى. آن مرد برخاسته برفت. يكى به او تذكر داد كه اين مرد الان ادعا خواهد كرد كه تو از عثمان بد گفتى. گفت: اين طور مى گويد؟ او را بياوريد. از آن مرد پرسيد: آنچه را به تو گفتم درك كردى؟ جواب داد: آرى، از تو پرسيدم آياعثمان در بيعت " رضوان " حضور داشت؟گفتى: نه. پرسيدم در جنگ " بدر " شركت داشت؟ گفتى: نه. پرسيدم از جمله كسانى بود كه شيطان فريب داد و لغزاندشان؟ گفتى: آرى. گفت: درباره بيعت " رضوان "، پيامبر خدا "ص" به نطق ايستاده گفت: عثمان درپى كار خدا و كار پيامبرش رفت. آنگاه براى او سهمى معين كرد و براى ديگرى از آنها كه حضور نداشتند سهمى معين نكرد. اما آنها كه روز بر خورددو سپاه روى از ميدان برتافتند شيطان با پاره اى از آنچه به دست آوردند بفريفتشان، و خدا از آنان در گذشت زيرا خدا در گذرنده بردبار است. "