ترجمه الغدیر

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

جلد 22 -صفحه : 227/ 5
نمايش فراداده

حسن آل ابى عبدالكريم

- فروع چكامه من، در بديع، اصول شمرده مى شود، و سخن من، ريشه در معانى و بيان دارد. - لبه تيز شمشير فكرتم، هرگز كند نمى شود، و دگر تيغها، دركنار تيغ انديشه ام كند هستند. - خوبى كه در جانم ريشه دارد، داد و دهش است، و جانم را به هر سو كه خواهد مى كشد. - اخلاص و صداقتى كه در محبت دارم، مرا راهنمايى مى كند. و آنچه را قلب سليم مى پذيرد، گردن مى نهم. - در سلوم راه والاى بزرگيها، گوهرها مى آرايم، و اشعارى مى سرايم، كه فصول آن، حسن سلوك را شرح مى دهد. - از انديشه خود كاخهاى استوارى پى افكندم و در پيشگاه خداى جليل پاداش بزرگ خواهم داشت. - آنكه شيفتگى دل را به رخ مى كشد، ريا نمى ورزد، بلكه بيان اين شيفتگى بجهت آنست، كه همچون تيرهايى بر چشم ملحدان مى نشيند و فرو مى رود. - اين گنجينه وبضاعتى است كه ستودن آن ضايع نمى شود، و يقين دارم كه پاداش بزرگى در پى خواهد داشت. - با تراويده طبع و چكامه محبت است، كه من به اوج رستگارى مى رسم. و هر گاه خود نيز به جهان دگر منتقل شوم، نام من مى ماند و از صفحه روزگار محو نمى شود. - بيان اين عشق و و داد است كه شبها را به روز مى آورم، و بهره هامى گيرم تا مگر به وصال جانان برسم. - خويشتن را يارى و دلدارى مى دهم و دل خود را راهنمايى كرده، مى گويم: - اى نفس، هرگز از طلب معانى باز نايست، واى دل مباد كه ملامتگر، ترا از اين آرمان به بيراهه بكشاند.