واژه های نهج البلاغه

عمران علیزاده‏

نسخه متنی -صفحه : 197/ 163
نمايش فراداده

وجيف

بسرعت و اضطراب راه رفتن، ايجاد اضطراب

ارفق

نرم‏تر و ملايم‏تر

حداء

راندن شتر با صدا و ترنم

عنيف

تند خوئى كردن و با شدت كشيدن

اتيح

مقدر شد، فرصت بدست آورد

جيش المرجل

بجوش آمدن ديگ

نامه 3

ابتعت

خريدى

ازعج

با نگرانى حركت داده شده است

خطة

محلى كه دور آن خط كشيده شده

دواعى

اسباب و علل

مردى

هلاك كننده

مغوى

گمراه كننده

يشرع

گشوده مى‏شود

مزعج

كسى كه با نگرانى حركت داده شده است

ضراعة

ذلت و خوارى

درك

مسئوليت مال شخص ديگر بر آمدن

مبلبل

كهنه و فرسوده كننده،

نجد

مزين كرد

ادخر

مال و ثروت ذخيره كرد

موقف العرض

محل و جايگاه نشان دادن، جايگاه سان ديدن

نامه 4- 5

توافت

بهم ديگر رسيدند، اجتماع كردند

انهد

حركت كن، حمله‏ور شو

تقاعس

باز نشست، خود را عقب كشيد