واژه های نهج البلاغه

عمران علیزاده‏

نسخه متنی -صفحه : 197/ 73
نمايش فراداده

شقاقى

عداوت و دشمنى من

لا تتراموا

بهمديگر نياندازيد، بيكديگر اشاره نكنيد

ضليل

شخص بسيار گمراه

نعق

صدا بلند نموده است

فحص

جا نموده، زمين را زير و رو نموده است

ضواحى

جمع ضاحية: جاى باز و نمايان

فغرت فاغرته

دهانش را گشوده است

شكيمة

قدرت و قوت، آهن وسط لجام (دهنه)

بدا

آشكار شد

كلوح

ترش روئى و عبوسى

كدوح

خدشه و اثر جراحت، زحمت و مشقت

اينع

ميوه رسيده است، وقت چيدن ميوه رسيده است

تلتف

بهم پيچيده مى‏شود

يحصد

درو مى‏شود

يحطم

خرد و شكسته مى‏شود

خطبه 100

نقاش

دقت كردن در حساب و كامل رسيدگى نمودن

رجفت

لرزش و حركت نمود

مزمومة

از كلمه زمام: افسار شده

مرحولة

بار شده از كلمه رحل بمعنى بار و كجاوه

يحفز

بسرعت مى‏كشاند و حركت مى‏دهد

نقم

جمع نقمة: خشم و غصب

رهج

گرد و غبار

حس

صداى آهسته

خطبه 101

صادفين

اعراض كنندگان‏