گرچه بيشتر مردم از آثار زيانبار«غفلت »غافلند،اما پيشوايان بزرگ ما كه فاجعه حاصل از آن را مى ديدند،با عبارتهاى مختلف و تعبيرهاى گوناگون هشدار دادند وهمان گونه كه در عبارت هاى گذشته بيان شد،اهميت موضوع را گوشزد كردند.
يادآورى اين موضوع نيز لازم است كه «غفلت »مفهوم وسيع و گسترده اى دارد،يعنى، شامل «غفلت »از خدا و«غفلت »از يوم المعاد و ناپايدارى دنيا و«غفلت »از شيطان و وسوسه هاى او مى شود و در يك بيان كلى،«غفلت »از تمام امورى كه به نوعى باسعادت انسان ارتباط دارد.
گرچه اين صفت در سرنوشت انسان تاثير فوق العاده دارد و جزء صفات رذيله محسوب مى شود،ولى چرا علماى اخلاق به سراغ آن نرفته و سخن درباره آن نگفته اندو يا اگر گفته اند، بسيار مختصر و كوتاه بوده است.به هر حال در اين بحث،مسايلى وجوددارد كه بايد هر كدام جداگانه مورد بررسى قرار گيرد:
الف- جهل و نادانى
«غفلت »و بى خبرى سرچشمه هاى زيادى دارد كه نخستين عامل آن،جهل وناآگاهى است. عدم شناخت مقام پروردگار،بى توجهى به مساله قيامت،ناآگاهى نسبت به بى اعتبارى مال و مقام و ثروت دنيا،بى خبرى از وسوسه هاى شيطان و شيطان صفتان،ازمهمترين عوامل غفلت است. امام امير مؤمنان على عليه السلام در اين زمينه مى فرمايند:«ان من عرف الايام لم يغفل عن الاستعداد،كسى كه وضع روزگار(و بى اعتبارى دنيا)را بداند از آمادگى براى سفر آخرت غافل نمى شود» (30) .آرى!جهل به هر يك از اين امور،سبب افتادن در گرداب «غفلت »وگرفتار شدن در عواقب شوم آن است.
ب- غرور و خودبينى
غرور يكى ديگر از عوامل «غفلت »و گاه ناشى از«غفلت »است،زيرا،انسان مغرورتنها پيروزيهاى خود را مى بيند و به امتيازهاى خود مى بالد و گاه همه اينها را جاودان مى پندارد و همين امر، سبب «غفلت »او از واقعيت ها مى گردد.اين «غفلت »عامل مؤثرى براى شكست او خواهد شد. در طول تاريخ افراد زيادى ديده شده اند كه بر اثر غرور،در دام «غفلت »گرفتار شده و نتوانستند در برابر دشمنان مقاومت كنند،از اين رو ضربات دشمن،آنها را از پاى در آورد.