بر ما كه توى «1» بهتر آمرزگاران
156- بنبيس «2» ما را اندر اين جهان نيكوى «3» و اندران جهان، كه ما آمديم بتو. «4» گفت: عذاب من برسانم بدو آن را كه «5» خواهم و بخشودن [من] فراخ شد «6» هر چيزى را زود بود كه بنويسم «7» آن را آن كسها را كه بپرهيزند و بدهند زكاة را، و انك ايشان بعلامت ما بگروند «8»
157- آن كسها كه پس روى كنند «9» پيغامبر [را] آن پيغامبر امّى آنك مىبينند او را نوشته «10» نزديك ايشان اندر تورية و انجيل، مى فرمايد ايشان را بنيو كوىها، «11» و مى باز دارد ايشان را از زشتيها «12» و حلال مىكند ايشان را پاكيها و حرام مىكند بر ايشان ناپاكيها، «13» و فرو نهد ازيشان گناهشان و غلها و شدايدها آنك بود «14» بر ايشان آن كسها كه بگرويدند بدو و يارى كردند او را و نصرت كردند او را و پس
(1) و ببخشاى ما را و توى. (خ. صو. نا) (2) واجب كن. (خ)- بنبيس. (صو. نا) (3) نيكى. (صو. نا)- نيكوى. (خ) (4) ما بازگشتيم سوى تو. (صو)- كه ما ميل كرديم سوى تو. (خ)- ما پيش آمديم سوى تو. (نا) (5) برسانم و را بدانك. (صو)- برسانم بدانك. (نا) (6) و رحمت من فراخ است. (خ) (7) واجب كنم. (صو. نا. خ) (8) و آن كسها كه ايشان بحجتهاى ما بگروند. (خ. نا) (9) متابعت كنند. (خ. نا)- متابع شوند. (صو) (10) نانبيسنده را آنكه همى بيابندش نبشته. (صو)- كه نبشته نداند، آنكه همى يابند او را نبشته. (نا)- امى را آنكه مىيابند او را نبشته. (خ) و رجوع شود بآيه بعد (11) بنيكوى. (خ. صو. نا) (12) كار زشت. (خ)- بدى. (صو)- زشتى. (نا) (13) پليديها. (صو. خ. نا) ترجمه: خبائث. (14) و فرو نهد ازيشان بار گران و بندها آن كجا بود. (صو)- و مى بنهد ازيشان گرانبهاى ايشان و بندها آنكه بود. (خ)- و بنهد از ايشان بار گران ايشان گناهشان و آن گرانبها و سختىها آنكه بود. (نا) اصرهم و الاغلال التي كانت عليهم.