19- امّا آن كسها كه بگرويدند و كردند نيكيها ايشان را باشد بهشت جايگاه فرو آوردن بدانچه بودند و مىكردند «1»
20- و امّا آن كسها كه كافرانند جايگاه ايشان باشد آتش و هر آن گاه كه خواهند كه بيرون آيند ازان اندر آرند ايشان را اندران، و گويند ايشان را كه: بچشيد عذاب آتش آنك بوديد بدان و دروغ زن همى داشتيد «2»
21- و بچشانيم ايشان را از عذاب كمترين بيرون عذاب بزرگتر تا مگر ايشان باز آيند «3»
22- و كيست ستم كارتر از آنك پند دهند او را بآيتهاى خداوند او پس روى برگرداند از آن؟ كه مائيم از كافران كينه خواهان
23- و بدرستى كه بداديم موسى را كتاب كه مه باش اندر شك «4» از ديدار او، و كرديم او را راه راست فرزندان «5» يعقوب را
24- و كرديم از ايشان امامان راه همى نمايند «6» بفرمان ما چون صبر كردند و بودند بآيتهاى ما بىگمان
25- كه خداوند تو اوست كه داورى كند ميان ايشان روز قيامت اندر آنچه بودند اندران خلاف همى كردند «7»
26- يا نه پيدا آمد ايشان را كه چند هلاك كرديم از پيش ايشان از
(1) بوستانهايى جاى بودن پاداشى بآنچه همى كنند. (بو)- بوستانهاى بهشت جاى فرود آوردن بدانچه بودند همى كردند. (آ) (2) آنكه شما وى را بدروغ داشتيد. (بو) (3) از عذاب نزديكترين يعنى كمترين پيش از عذاب بزرگترين تا مگر ايشان باز گردند- (بو) (4) نامه يعنى توريت مباش اندر گمانى. (بو)- گمان. (آ)- شك. (صو) (5) و بكرديم آن را راه نماى مر پسران. (بو) (6) پيش روان، راه همى نمودند. (بو. صو) (7) روز خاستن اندر آنچ بودند اندر وى ناهموارى مىكردند. (بو)