ترجمه تفسیر مجمع البیان

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

جلد 24 -صفحه : 38/ 35
نمايش فراداده

/ سوره فصلت / آيه هاى 30 - 26

26. وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ

27. فَلَنُذِيقَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا عَذَابًا شَدِيدًا وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ

28. ذَلِكَ جَزَاءُ أَعْدَاءِ اللَّهِ النَّارُ لَهُمْ فِيهَا دَارُ الْخُلْدِ جَزَاءً بِمَا كَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ

29. وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا رَبَّنَا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلَّانَا مِنْ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ نَجْعَلْهُمَا تَحْتَ أَقْدَامِنَا لِيَكُونَا مِنْ الْأَسْفَلِينَ

30. إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمْ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ

ترجمه

26. و آن كسانى كه كفر ورزيدند، گفتند: [هان اى مردم! ]به اين قرآن [كه آياتش بر محمد(ص) فرود آمده است ]گوش فرا ندهيد، و در [هنگامه تلاوت ] آن ياوه گوييد، باشد كه شما چيره شويد!

27. پس بى ترديد به كسانى كه كفر ورزيدند عذابى سخت [و خفت آور] مى چشانيم، و برابر بدترين كارهايى كه انجام مى دادند به آنان كيفر خواهيم داد.

28. اين است سزاى دشمنان خدا؛ آتش [شعله ور دوزخ ] براى آنان در [ميان ] آن، سراى هميشگى است؛ [اين ] سزا به كيفر آن است كه آيات [و نشانه هاى يكتايى و قدرت ] ما را انكار مى كردند.

29. و آن كسانى كه كفر ورزيدند، مى گويند: پروردگارا! آن دو گروه از پريان و آدميان را كه ما را گمراه ساختند به ما بنمايان تا آنان را زير گامهاى خود بگذاريم [و آن قدر لگدمال كنيم ] تا از فروترين ها باشند!

30. به يقين كسانى كه گفتند: پروردگار ما خداست، آن گاه [در راه توحيد و تقوا] پايدارى ورزيدند، فرشتگان بر آنان فرود مى آيند كه: [هان اى يكتاپرستان راستين!] نترسيد و اندوهگين نگرديد، و به بهشتى كه وعده داده مى شديد، شادمان باشيد!

نگرشى بر واژه ها

«لغو»: سخنى بيهوده و بى معنايى است كه از آن چيزى دريافت نمى گردد؛ و «الغوا» به مفهوم حرف در ميان حرف آوردن و سخن را از مفهوم آن انداختن آمده است.

«يجحدون»: از ريشه «جحد» به مفهوم نفى و انكار حقايق با آگاهى به درستى آنها آمده است.

«استقاموا»: از ريشه استقامت به مفهوم پايدارى در راه درست آمده است.

تفسير

واكنش زبونانه و احمقانه در برابر قرآن

در آيات پيش سخن از كيفر كفر و بيداد بود، اينك در نمايش گوشه اى از واكنش احمقانه و شرربار كفرگرايان و ظالمان در برابر دعوت به نور و رستگارى مى فرمايد:

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ

و آن كسانى كه كفر ورزيده بودند، پاره اى به پاره اى ديگرشان مى گفتند: به اين قرآن و آيات آن كه محمد(ص) تلاوت مى كند گوش نسپاريد!

به باور پاره اى منظور اين است كه: سردمداران و استبدادگران آنان به دنباله روهاى خود مى گفتند: به قرآنى كه محمد(ص) تلاوت مى كند گوش فرا ندهيد!

وَالْغَوْا فِيهِ

بلكه با سردادن سخنان بيهوده و ايجاد سروصدا و آشوب و بلوا و دويدن در ميان سخنان پيامبر به هنگامه تلاوت آيات، با قرآن و آورنده اش به مبارزه برخيزيد و اجازه ندهيد او پيام و دعوتش را با مردم در ميان گذارد...

لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ

باشد كه با بافته هاى بيهوده و جنجال آفرين و ايجاد تنش بر او چيره گرديد و شرايط را به گونه اى نامطلوب سازيد كه ياران پيامبر و حقجويان نتوانند سخنان او را بشنوند.

به باور پاره اى منظور اين است كه سردمداران شرك و بيداد به گروه هاى فشار و وحشت خويش دستور مى دادند كه به هنگام تلاوت قرآن به وسيله پيامبر، با سروصدا و سوت زدن و آوردن حرف هاى بيهوده درميان سخنان آسمانى او دعوت دلنشين و آيات پرجاذبه او را از اثر بيندازند.

امّا «مجاهد» مى گويد: منظورشان اين بود كه با خواندن اشعار و رجزخوانى و سروصداهاى بيهوده، در برابر او و دعوتش به هنگام تلاوت قرآن صحنه سازى كنيد.

از «ابن عباس» آورده اند كه: كفرگرايان پس از مبارزه بسيار به قرآن و يقين به عجز و ناتوانى خويش در برابر هماوردخواهى آن به نقشه اى شيطانى روى آوردند كه نگذارند صداى دلنواز آيات قرآن كه از حلقوم پاك پيامبر طنين مى افكند به گوش مردم برسد، از اين رو بخشنامه كردند كه همگان نه تنها موظف هستند كه به قرآن گوش فرا ندهند، بلكه بايد به هنگام تلاوت آن به وسيله محمد(ص) سروصدا راه بيندازند تا پيامبر نتواند آيات دلنشين قرآن و پيام آن را به گوشها برساند!

در آيه بعد خداى دادگر در اشاره به كيفر آنان مى فرمايد:

فَلَنُذِيقَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا عَذَابًا شَدِيدًا

پس بى هيچ ترديدى به همه كسانى كه كفر ورزيدند، به ويژه آن سردمداران بيدادپيشه اى كه افزون بر كفر و شرك، مردم را از شنيدن آيات قرآن و پيام انسانساز خدا با انواع شگردها و نقشه هاى ابليسى باز مى داشتند عذابى سخت خواهيم چشاند.

اين عذاب ممكن است عذاب دنيوى همچون اسارت و كشته شدن در پيكار «بدر» باشد كه به آنان هشدار داده مى شد، و ممكن است عذاب سخت سراى آخرت و يا عذاب دنيا و آخرت به سراغشان بيايد.

وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ

و آنان را در برابر زشت ترين گناهانشان كه شرك و حق ستيزى و بيدادگرى است به بدترين سزا كيفر خواهيم داد.

دليل بيان بدترين و زشت ترين كارهاى شرك گرايان در آيه، به خاطر آن است كه نهايت درجه عذاب و كيفرى كه براى آنان مقرر شده است، بيان گردد.

به باور پاره اى منظور اين است كه: و بى ترديد آنان را در برابر زشت ترين عملكردشان كه گناه و بيداد آنان است كيفر خواهيم كرد.

آن گاه براى هشدار بيشتر مى افزايد:

ذَلِكَ جَزَاءُ أَعْدَاءِ اللَّهِ

اين است سزاى دشمنان خدا؛ سزاى كسانى كه با كفر و حق ستيزى به دشمنى با خدا برخاستند، و با پيام آوران او و نيز مردم توحيدگرا دشمنى ورزيدند.

النَّارُ

آتش سوزان دوزخ؛ آرى، كيفر دشمنان خدا، آتش شعله ور دوزخ و وارد شدن و ماندن در آن است.

لَهُمْ فِيهَا دَارُ الْخُلْدِ

امّا نه آتش زودگذر و تمام شدنى، نه، بلكه آتشى هماره و ماندگار؛ چرا كه آنان براى هميشه در آن منزل خواهند داشت.

جَزَاءً بِمَا كَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ

اين عذاب مرگبار و خفّت آور به كيفر آن است كه در دنيا آيات ما را انكار مى كردند، و با اينكه به درستى دعوت محمد(ص) و رسالت او آگاهى داشتند با لجاجت و شرارت با آن دشمنى مى ورزيدند و حق را نمى پذيرفتند.

در چهارمين آيه مورد بحث در اشاره به عذاب مرگبار آنان در آتش دوزخ و بهانه جويى هايشان مى افزايد:

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا رَبَّنَا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلَّانَا مِنْ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ

و آن كسانى كه كفر ورزيده اند، مى گويند: پروردگارا! آن گمراهگرانى كه از پريان و انسانها در جهت گمراهى ما تلاش كردند و ما را گمراه ساختند، آنها را به ما نشان ده...

پاره اى برآنند كه منظور از گمراهان در آيه، نخستين گمراهگران در بامداد تاريخ انسان مى باشند؛ به همين جهت پاره اى در اين مورد از «ابليس» و «قابيل» نام برده اند؛ چرا كه ابليس نخستين گمراهگرى است كه براى گمراهى و به بيراهه كشيدن فرزندان انسان سوگند ياد كرد و «قابيل» نيز كسى است كه آدمكشى و گناه را در روى زمين آغاز كرد.

از اميرمؤمنان(ع) نيز اين ديدگاه روايت شده است.

امّا به باور پاره اى منظور از اين گمراهگران همه آن كسانى هستند كه از دو گروه آدميان و پريان راه گمراهگرى را گام سپردند و اين پديده شوم و كفر و بيداد را در روى زمين پديد آورده و به آن دامن زدند و در حقيقت بدعتگزار گناه و بيداد بودند.

يادآورى مى گردد كه منظور از واژه «الّذين» جنس آدميان و پريان است؛ درست همان گونه كه در آيه «واللذّان يأتيانها منكم...»(208) نه فرد معين، بلكه هركسى است كه دامن به زشتى و گناه آلوده سازد.

نَجْعَلْهُمَا تَحْتَ أَقْدَامِنَا لِيَكُونَا مِنْ الْأَسْفَلِينَ

تا آنان را زير پاى خود قرار دهيم و به كيفر گمراهگريشان لگدمالشان سازيم، تا از پست ترين و فرومايه ترين روزگاران باطلند.

اين خشم و ناراحتى گمراه شدگان و دنباله روها از سردمداران كفر و بيداد و بدان دليل است كه تازه آنجا به خوبى درمى يابند كه رهبرانشان با چه دجّالگرى و نيرنگى آنان را به بيراهه كشانده و همه را براى گرم كردن كوره شهوات و جاه طلبى هاى خود قربانى كرده اند و آنجاست كه كينه اين فريبكاران بيدادپيشه را سخت به دل مى گيرند و آرزو مى كنند كه اى كاش امكان مى يافتند تا آنان را در طبقه هاى زيرين و بدترين دركات آتش بيابند و زير گامهاى خود لگدكوبشان كنند!

به باور پاره اى منظورِ دوزخيان در مورد پايمال ساختن رهبران فريبكارشان اين است كه از بارگاه خدا تقاضا مى كنند تا آن گمراهگران را به آنان نشان دهد، تا به گونه اى بر زير دست و پا لگدكوبشان كنند كه از زمره زبونان و خوارشدگان تاريخ گردند و بر كيفر فريب و بيدادشان، به ذلت كشيده شوند.

امّا از ديدگاه «ابن عباس» منظورشان اين است كه: بارخدايا! گمراه كنندگان بيدادپيشه ما را در طبقه هاى فروتر از ما به آتش بسپار تا كيفر و عذابشان از ما دردناك تر و سخت تر باشد، چرا كه آنان هم گمراه بودند و هم گمراهگر و فريبكار.

نويد پيروزى و رستگارى به ايمان داران پراستقامت

پس از ترسيم گوشه اى از عذاب گمراهگران و گمراهان و ذلّت و خفّت آنان در روز رستاخيز و سراى آخرت به كيفر كفر و بيدادشان، اينك در نويدى روحبخش و اميدآفرين به مردم با ايمان و شايسته كردارى كه در راه حق و عدالت پايدارى مى ورزند، مى فرمايد:

إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا

به يقين كسانى كه گفتند: پروردگار ما خداى يكتاست و پيام و پيامبرانش را گواهى كردند؛ آن گاه در راه توحيد و تقوا و عدالت و آزادى پايدارى ورزيدند، فرشتگان نويدبخش بر آنان فرود مى آيند...

در تفسير آيه شريفه ديدگاه ها اندكى متفاوت است:

1- به باور «مجاهد» منظور اين است كه: به يقين كسانى كه راه توحيدگرايى و يكتاپرستى را برگزيدند و با همه وجود باور كردند و اعتراف نمودند كه پروردگارشان همان خداى يكتاست و تا آخر براى او شريك و همتا نگرفتند...

2- امّا به باور گروهى از جمله «ابن عباس» منظور اين است كه: به يقين كسانى كه گفتند: پروردگار ما خداى يكتاست، آن گاه به عبادت او و انجام فرائض و رعايت مقررات او پايدارى ورزيدند...

3- از ديدگاه پاره اى منظور اين است كه: به يقين كسانى كه گفتند: پروردگار ما خداى يكتاست، آن گاه همان گونه كه در اعلام ايمان پايدارى ورزيدند، در انجام كارهاى شايسته نيز پايدارى پيشه ساختند...

4- و به باور «ابومسلم» منظور ايمان به يكتايى خدا و آن گاه به مقتضاى اعلام ايمان، پايدارى و استقامت واقعى در عبادت آن ذات بى همتاست.

از پيامبر گرامى آورده اند كه اين آيه را براى مردم تلاوت فرمود و آن گاه افزود: «قد قالها ناس ثم كفر اكثرهم، فمن قالها حتى يموت فهو ممن استقام عليها»(209) در گذشته دور و نزديك كسانى گفتند كه پروردگار ما خداى يكتاست، امّا بيشتر آنان پس از چندى به آفت شرك و كفر گرفتار آمدند؛ از اين رو هركس اين ايمان و اقرار به يكتايى خدا را تا هنگامه مرگ در زبان و عمل داشته باشد و بر آن به راستى پايدارى ورز، او از كسانى است كه بر ايمان راستين خويش پايدار بوده و نويد بهشت و رستگارى از آنِ اوست.

«محمدبن فضل» آورده است كه از حضرت رضا(ع) در مورد پايدارى در آيه پرسيدم، كه فرمود: به خداى سوگند منظور از اين پايدارى و استقامت در ايمان و توحيدگرايى همان پيروى از امامان اهل بيت و داشتن ولايت آنان است كه شما بر آن هستيد. «سألت اباالحق الرضا(ع) عن الاستقامه؟ فقال(ع) هى والله ما انتم عليه.»(210)

با اين بيان منظور از استقامت و پايدارى در آيه شريفه، پايدارى بر ولايت راستين امير مؤمنان و يازده امام معصوم پس از آن حضرت و الگو و سرمشق قرار دادن آنان است.

در ادامه آيه مى فرمايد:

تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمْ الْمَلَائِكَةُ

آرى، كسانى كه به راستى گفتند: پروردگار ما همان خداى يكتاست، و در اين راه پايدارى ورزيدند، فرشتگان بر آنان فرود مى آيند...

در اين مورد نيز ديدگاه ها يكسان نيست:

1- به باور برخى از جمله «مجاهد» فرشتگان در آستانه مركب اين بندگان شايسته كردار خدا، بر آنان فرود مى آيند... و از حضرت صادق(ع) نيز روايتى رسيده است كه اين ديدگاه را تأييد مى كند.

2- امّا به باور گروهى از جمله «حسن» فرشتگان خدا به هنگام سر برآوردن اين توحيدگرايان از آرامگاه هاى خويش در آستانه رستاخيز بر آنان فرود مى آيند و ضمن پيشواز كردن آنان، بشارتشان مى دهند كه مورد لطف خدايند...

3- و برخى همچون «ابومسلم» و... برآنند كه، فرشتگان در روز رستاخيز بر آنان فرود مى آيند...

4- و پاره اى نيز آورده اند كه: فرشتگان در سه مورد به آنان نويد نجات و رستگارى مى دهند: در آستانه رحلت از اين جهان، در عالم قبر، و هنگام برپايى رستاخيز و زنده شدن مردگان براى حضور در دادگاه قيامت.

از روايات رسيده از امامان راستين نيز اين ديدگاه دريافت مى گردد.(211)

أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا

... فرشتگان بر آن توحيدگرايان راستين و پراستقامت فرود مى آيند كه: نه از عذاب خدا بر جان خود بترسيد، و نه به خاطر پاداشى كه ممكن است از دست داده باشيد، اندوه به دل راه دهيد.

به باور پاره اى از جمله «مجاهد» منظور اين است كه: نه براى آنچه در پيش داريد و در كار آخرت مى انديشيد بترسيد و نه به خاطر آنچه از زن و فرزند و خاندان و نزديكانى كه پشت سر نهاده ايد، اندوه به دل رانيد.

امّا به باور پاره اى ديگر منظور اين است كه: به خاطر لغزشها و گناهانى كه از شما سر زده است نترسيد و اندوهى به دل راه مدهيد كه من آنها را مى آمرزم!

و از ديدگاه برخى ترس آنان از آينده است و اندوهشان بر گذشته، و نويد فرشتگان به آنان اين است كه: نه از رويدادهايى كه در پيش داريد بترسيد و نه براى گذشته اندوهى به دل راه دهيد! و اين نهايت آرزوى انسان آگاه و سعادتخواه است كه چنين نويدى دريافت دارد.

وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ

و نويدتان باد بر همان بهشت پرطراوت و پرنعمت و زيبايى كه در دنيا از زبان پيامبران وصف آن را شنيديد و مژده اش را دريافت داشتيد؛ آرى به پاس ايمان راستين، عمل شايسته و رفتار عادلانه و انسانى در زندگى و پايدارى در راه توحيد و تقوا، اينك به بهشتى كه وعده داده مى شديد شادمان باشيد!

گفتنى است كه روايات رسيده در مورد نويد بهشت پرطراوت و زيبا به خوبان و شايستگان و دوستداران راستين قرآن و عترت در تفاسير ذيل آيه مورد بحث بسيار است.(212)