/ سوره فصلت / آيه هاى 35 - 31 - ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد 24

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر مجمع البیان - جلد 24

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

/ سوره فصلت / آيه هاى 35 - 31

31. نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ

32. نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِيمٍ

33. وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنْ الْمُسْلِمِينَ

34. وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ

35. وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ

ترجمه

31. ما، در زندگى دنيا و در [سراى ] آخرت دوستان شما هستيم، و آنچه دلتان بخواهد، در آنجا براى شما [بهشتيان سرفراز و سربلند فراهم ] است و هر آنچه تقاضا كنيد در آنجا خواهيد داشت.

32. [و همه آن نعمت هاى جاودانه و رزق و روزى وصف ناپذير ]وسيله اى است آماده شده براى پذيرايى [آن شايسته كرداران ]از سوى آمرزنده اى مهربان.

33. و كيست نيكوگفتارتر از آن كسى كه [ديگران را] به سوى خدا فرا خواند، و [در زندگى هماره ] كارى شايسته انجام داد و [پيوسته با سوز و اخلاص ] گفت: من از مسلمانانم؟! [آيا بهتر و خوشگفتارتر از اين انسان هست؟!]

34. و [به هوش باشيد كه ] نيكى و بدى يكسان نيست؛ [از اين رو تو اى انسان با ايمان! بدى را] به [وسيله ] آنچه نيكوترين [روش و سبك ] است دور ساز! پس به ناگاه [خواهى ديد] همان كسى كه ميان تو و او دشمنى است، چنان است [و به گونه اى دگرگون مى شود] كه گويى دوستى يكدل [و واقعى ] است!

35. و جز آن كسانى كه شكيبايى ورزيده اند، از اين [ويژگى انسانى ] برخوردار نمى گردند؛ض و جز آن كس كه داراى بهره اى پرشكوه [از اين وصف ] است، [ديگرى ] آن را نمى يابد.

تفسير

نويد فرشتگان به توحيدگرايان آراسته به ارزشها

در آيات پيش سخن از فرود فرشتگان به توحيدگرايان راستين در آستانه رحلت و يا رستاخيز و نويدبخشى به آنان بود، اينك در نخستين آيه مورد بحث در ترسيم ديگر نويدهاى آنان مى افزايد:

نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ

و فرشتگان نويدبخش به توحيدگرايان پراستقامت مى گويند: ما دوستان و ياران شما در زندگى دنيا و در سراى آخرت هستيم؛ ما در دنيا كارمان اين بود كه خير و خوبيها را از سوى خدا به شما برسانيم كه چنين كرديم و در آخرت نيز از شما جدا نخواهيم شد تا شما را به بهشت پرطراوت و زيبا درآوريم.

آنچه در تفسيرِ اين فراز آمد ديدگاه گروهى از مفسّران از جمله «مجاهد» بود، امّا به باور پاره اى منظور اين است كه فرشتگان مى گويند: ما در دنيا نگهبانى شما را با انواع كمك رسانى ها و ياريها به عهده داشتيم و در سراى آخرت نيز وظيفه داريم كه با انواع گرامى داشتها و پاداش ها از سوى خدا شما را همراهى كنيم.

از حضرت صادق(ع) آورده اند كه فرمود: آنان مى گويند ما در دنيا دوستان شما هستيم و شما را حراست مى كنيم و به هنگام مرگ و در سراى آخرت نيز همراه شما و يار و ياورتان خواهيم بود. «اى نحرسكم فى الدنيا و عندالموت و فى الاخرة».

فرشتگان در ادامه نويدرسانى خويش مى افزايند:

وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ

در سراى آخرت و در بهشت پرطراوت و زيبا هر آنچه از انواع نعمتها كه دلتان بخواهد و هر آنچه آرزو كنيد برايتان آماده است.

وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ

و هر آنچه از مواهب بى شمار خدا بخواهيد در دسترس شماست، چرا كه خداى توانا چنين مقرر داشته است.

به باور «ابن زيد» منظور اين است كه: شما توحيدگرايان در زندگى دنيا عشق به بقا و ماندگار شدن داشتيد، كه آن عشق و خواست شما در اين سراى جاودانه تحقق خواهد يافت و نيز به نعمتها و موهبت هايى كه هماره در آرزوى آنها بوديد، خواهيد رسيد.

و نيز به آنان مژده مى دهند كه:

نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِيمٍ

اين بهشت پرطراوت و پرنعمتى كه براى شما آماده شده است، افزون بر شكوه و عظمت وصف ناپذيرش، شكوه و عظمت ديگرى نيز به خاطر ارزانى دارنده اش دارد؛ چرا كه اين مواهب و نعمت هاى گوناگون و رزق و روزيهاى مادى و معنوى بسيار براى شما، بخششى است پرشكوه از سوى پروردگارى آمرزنده و مهربان، و وسيله پذيرايى از سوى كسى است كه نسبت به بندگان شايسته كردارش بسيار مهربان است و لغزشها و گناهان آنان را مى پوشاند؛ به همين جهت هم اين نعمتها براى شما گواراتر و دل انگيزتر و برايتان شادى بخش تر و سرورآفرين تر خواهد بود.

«حسن» مى گويد: منظور فرشتگان اين است كه: هان اى شايسته كرداران! همه اين نعمتها و مواهب گوناگون از سوى خداى شماست، نه ما!

آيه شريفه نشانگر اين نويد به مردم توحيدگرا و با ايمان و پراستقامت است كه: فرشتگان خدا يار و دوستدار آنان هستند و در زندگى به آنان مدد مى رسانند.

و نيز اين نويد جانبخش كه: اين مردم سرانجام در بهشت پرطراوت خدا به همه آرزوهاى خود مى رسند و به خواسته هايشان نايل مى گردند.

و نيز اين نويد كه: فرشتگان با آنان آمد و شد دارند و گاه و بيگاه بر آنان فرود مى آيند، و اين موقعيت و مقام معنوى ره آورد ايمان خالص آنان به خداى يكتا، فرمانبردارى خالصانه از آن ذات بى همتا، پايدارى در شاهرا توحيد و تقوا و آراستگى به ارزشهاست و درست به خاطر اين ويژگى هاست كه فرشتگان همراه آنان هستند و در دنيا و آخرت يار و ياور آنان.

فراخوانان به سوى خدا

در سومين آيه مورد بحث قرآن در قالب پرسشى تفكرانگيز مى فرمايد:

وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ

و چه كسى خوشگفتارتر و بهتر از كسى است كه به سوى خدا فرا مى خواند،

وَعَمِلَ صَالِحًا

و هماره كار شايسته و خداپسندانه انجام مى دهد؛

وَقَالَ إِنَّنِي مِنْ الْمُسْلِمِينَ

و مى گويد: من با همه وجود تسليم فرمان خدا هستم و از مسلمانانم.

آيه شريفه به ظاهر در قالب پرسش آمده، امّا در حقيقت استفهام انكارى مى باشد و منظور اين است كه: هيچ انسانى خوش گفتارتر و از نظر منطق مترقى تر و نيكو سخن تر از آن كسى نيست كه مردم را به سوى خدا فرا مى خواند، و افزون بر آن خود در زندگى فرمانبردار خداست و كار شايسته انجام مى دهد و با همه اين ويژگى ها و آراستگى ها، با همه وجود مى گويد: من تسليم مقررات خدا و دين او هستم و سراپا مسلمانم؛ آرى، اين از همه بهتر و از نظر گفتار و منطق زيباتر و پرتوانتر است.

به باور گروهى از جمله «حسن» مفهوم آخرين جمله اين است كه: و مى گويد: من از جمله مردم توحيدگرا و مسلمانم؛ درست همان گونه كه پدر توحيدگرايان، ابراهيم گفت: «و انا اوّل المسلمين»(213) و من نخستين مسلمانم.

در اين مورد كه شخصيت برجسته و بارز و يا والاترين چهره مورد نظر آيه كيست، سه نظر آمده است:

1- به باور گروهى از مفسّران، منظور پيامبر گرامى است كه بزرگترين فراخوان و والاترين دعوت كننده به سوى خداست.

2- امّا به باور گروهى ديگر از جمله «مقاتل» منظور امامان نور مى باشند كه نخستين آنان اميرمؤمنان (ع) و آخرين شان امام مهدى(ع) است. هو و جميع الائمة الدعاة الى الحق.(214)

3- از «عايشه» و «عكرمه» آورده اند كه: منظور از اين فراخوانانِ به سوى خدا، كسانى هستند كه به هنگام فرا رسيدن وقت نماز اذان مى گويند.

نكات سه گانه

1- از آيه مورد بحث چنين دريافت مى گردد كه دستور گفتن «ان شاءالله» در زندگى، مربوط به آينده و كارهايى است كه در پيش داريم، و نه مربوط به گذشته؛ به همين جهت فراز پايانى آيه با گفتار كسى كه بگويد: «من ان شاءالله توحيدگرا و مسلمانم» نمى سازد؛ چرا كه اين سبك گفتار به نوعى خرده گيرى بر پدر توحيدگرايان ابراهيم و كسى است كه مى گويد: من از مسلمانان هستم.

2- و نيز آيه شريفه نشانگر آن است كه دعوت به سوى دين خدا برترين عبادت و بزرگترين واجبات است.

3- و نيز روشنگرى مى كند كه دعوتگر به سوى خدا بايد به دانش و شناخت خويش پايبند و بدان عمل نمايد تا مردم زودتر به او اطمينان يابند و دعوتش را بپذيرند.

در ادامه آيات در اشاره به بهترين و سازنده ترين سبك و شيوه دعوت به سوى حق و عدالت مى فرمايد:

وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ

نيكى و بدى يكسان نيست.

به باور پاره اى منظور اين است كه جامعه شايسته كردار و نيكورفتار اسلامى با جامعه اى كه كفر و بيداد بر آن حاكم است، يكسان نيستند.

امّا به باور پاره اى ديگر منظور اين است كه: كارهاى نيك با كارهاى زشت يكسان نيستند.

و از ديدگاه برخى صفات ارزشمند انسانى همچون: ويژگى شكيبايى، بردبارى، مدارا، گذشت، محبت، انساندوستى، و دادگرى، با خصلت هاى نكوهيده اى همانند: خشم، نادانى، خشونت، بيدادگرى و بدانديشى و... همانند نمى باشند.

در ادامه آيه روى سخن را به پيامبر گرامى مى كند و در بيان ويژگى مدارا و خلق و خوى خوش و ويژه اى كه براى دعوت كننده به سوى حق، جنبه حياتى دارد، مى فرمايد:

ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ

و تو اى پيامبر ما! با روش و شيوه اى كه نيكوتر و دل انگيزتر است بديها و نامردى هاى آنان را دور ساز و با شيوه هاى زشت و ظالمانه مبارزه كنى!

آرى، اى پيامبر! تو با دين حق و راه و رسم آسمانى ات، باطل و بيداد آنان را دور ساز، و به وسيله بردبارى تحسين برانگيزت نادانى و خرافه پرستى آنان را، و با گذشت قهرمانانه ات خشونت و بى ادبى و بدرفتاريشان را.

فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ

و تو اى پيامبر هنگامى كه دشمنان خود را با نرمى و مدارا پاسخ گفتى و انساندوستى و مردم خواهى عميق خود را به آنان نماياندى، آنگاه خواهى ديد كه همان دشمنى كه در دين با تو كينه توزى مى كرد و دشمنى مى ورزيد، دگرگون مى گردد و به صورت دوستى نزديك و همدين و حمايتگر و مدافعى بسان خويشاوند به سوى تو بازمى گردد و به صف دوستان مى پيوندد.

از حضرت صادق آورده اند كه فرمود: «حسنة»، تقيّه است و افشاگرى «سيئه». «انّ الجنة التقيّه والسيئة الاذاعه»(215)

در آخرين آيه مورد بحث مى افزايد:

وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا

اين برخورد بزرگورانه و انسانى، كه بديها را با نيكى و شايستگى پاسخ گويى و نادانيها را با بردبارى كار آسانى نيست؛ و تنها چهره هاى شايسته اى به اين مقام اوج مى گيرند و به اين ويژگى آراسته مى گردند كه در زندگى به ويژگى شكيبايى آراسته شوند و با تحمل بديها، در اوج قدرت، خشم خود را فرو خورند و حكيمانه و طبيبانه رفتار نمايند.

از ششمين امام نور آورده اند كه فرمود: به اين مقام بلند تنها كسانى مى رسند كه در زندگى در برابر اذيت و آزار مردم نادان شكيبايى پيشه سازند. «و ما يلقّاها الاّالذين صبروا فى الدنيا على الأَزى»

و نيز مى افزايد:

وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ

و به اين ويژگى بزرگ و پرشكوه تنها كسانى مى رسند و تنها به چهره هايى ارزانى مى گردد كه داراى بهره اى فراوان از خرد و انديشه باشند.

به باور پاره اى اين ويژگى به كسى ارزانى مى گردد كه داراى بهره اى بزرگ از پاداش و كارهاى شايسته باشد.

و پاره اى ديگر «بهره بزرگ» در آيه شريفه را بهشت تفسير كرده اند و مى گويند: كسى به اين مقام بلند و اين ويژگى پرشكوه نخواهد رسيد، جز اينكه بهشت بر او لازم شده باشد؛ چرا كه تنها بهشتيانِ نيك بخت خود را به اين صفات انسانى آراسته مى سازند.

نظم و پيوند آيات

آيه شريفه «و من احسن قولاً...»(216) به آيه «و قال الّذين...»(217) پيوند مى خورد و منظور اين است كه: آيا از رويگردانى كفرگرايان از شنيدن قرآن و نقشه ظالمانه آنان براى ايجاد سروصدا و آشوب و بلوا به هنگام تلاوت قرآن تعجب نمى كنيد؟ اينان در حالى چنين مى كنند كه در ميان فرزندان انسان خوشگفتارتر و نيكوكردارتر از محمد(ص) نيست. او شما را به سوى خداى يكتا فرا مى خواند، و خودش به آنچه دعوت مى كند عقيده دارد و عمل مى كند و از هر بافته و دروغى كه كفرگرايان و اصلاح ناپذيران بر ضد او مى بافند، پاك و پاكيزه است.

پرتوى از آيات الف - ره آورى ايمان و پايدارى

در آياتى كه گذشت قرآن شريف به منظور تشويق و ترغيب انسانها به توحيد و تقوا و پايدارى و استقامت دليرانه و شجاعانه در راه آن نويدهاى جان بخشى را به ايمان آوردگانِ با استقامت مى دهد كه به راستى دل انگيز است.

قرآن روشنگرى مى كند كه شعار ايمان و اسلام دادن و يا از عشق به حق دم زدن و يا خود را بنده او خواندن، به تنهايى كارساز و آفريننده رستگارى و نجات و سعادت نيست، بلكه بايد نخست مغز و انديشه را رنگ خدايى بخشيد و درست انديشه و آگاهانه انديشاند و حركت كرد. از پى آن خانه دل را كانون عشق و ايمان به خدا ساخت و به راستى توحيدگرا و يكتاپرست بود، و آن گاه با عملكرد شايسته و عادلانه و انسانى و پايدارى در عمل، همه زندگى و تمامى ابعاد حيات را رنگ خدايى و انسانى بخشيد؛ چنين ايمان و پايدارى است كه فرد و جامعه توحيدگرا و به راستى رعايت كننده حقوق و آزادى مردم مى سازد؛ وگرنه دم از خدا زدن و با ظاهرسازى و عوامبازى همه ارزشها و مقدسات و باورها را به خدمت منافع جاه طلبانه خود گرفتن و همه را هيزم خشكى براى گرم كردن كوره شهوات خود ساختن و براى كسى حق حيات، آزادى، امنيت، دفاع، حق تفكّر و انديشه، حق آزادى بيان و قلم نخواستن و ندادن با روح ايمان و اسلام سخت بيگانه است و با كفر و بيداد قرين و هماهنگ و در هم آميخته است.

آرى، ايمان راستين، عمل شايسته و پايدارى بر آن دو باعث مى شود كه انسان به اين افتخارات و نويدها برسد:

1- فرشتگان در سه موقعيت حساس كه عبارت از: در آستانه مرگ، در آستانه رستاخيز، و به هنگام ورود به خانه قبر است بر او فرود آيند و خود را يار و دوستدار و همدم او معرّفى كنند.

2- به او نويد مى دهند كه او نبايد از چيزى بترسد و نگران چيزى باشد.

3- به او نويد بدهند كه نبايد اندوهگين گردد.

4- به او نويد بهشت پرطراوت و زيبا را بدهند.

5- به او بشارت دهند كه آنان به فرمان خدا در دنيا و آخرت يار و ياور او هستند و او را تا بهشت همراهى كنند.

6- در بهشت همه مواهب براى او آماده باشد.

7- و از همه نعمت هاى معنوى نيز بهره ور گردد.

8- و سرانجام اينكه به افتخار ميهمانى خدا نايل آيد.(218)

ب - بهترين انسانها

از اين آيات اين درس نيز دريافت مى گردد كه بهترين انسانها فراخوانان به سوى پروردگار و مقررات عادلانه و انسان ساز او هستند و اينان داراى اين ويژگيهايند:

1- فراخوان به سوى خدا در پرتو دليل و برهان،

2- آراستيگ به ارزشها و انجام كارهاى شايسته يا دعوت به همراه عمل،

3- فرمانبردارى راستين از خدا و تسليم بودن در برابر حق.

و من احسن قولا ممن دعا الى الله و عمل صالحاً...

ج - شيوه دعوت بهترين فراخوانان

از آنجايى كه در نگرش قرآن هدفِ مقدس وسيله و ابزار مقدس مى طلبد، اين فراخوانان هرگز زبان به دروغ، افترا، بدگويى، القاب تراشى، مارك زده، استهزاء، فحاشّى، تهديد و ارعاب، و انواع زور و عريان و نيمه عريان آلوده نمى سازند، بلكه شيوه دعوت آنان نيز بسان هدفشان مقدس است و به جاى آن سلاح هاى مرگبار و عفن زده و ظالمانه با سلاح پاكى، تقوا، سخن حق، دليل و برهان قانع كننده، نرمش و مدارا، راستى و درستى و مهر و محبت به سوى حق فرا مى خوانند و بدى و شرارت و خشونت و جهل و زشتى را با زيبايى و نيكى پاسخ مى دهند؛ آرى، اين شيوه دعوت آنان است. ادفع بالتى هى احسن...

و آن گاه است كه دلها را تسخير مى كنند و مردم گروه گروه به سوى خدا و دين او روى مى آورند؛ درست همان گونه كه يوسف چنين كرد، و پيامبر مهر و رحمت اين گونه دلها را متوجه خدا ساخت.

د - پيكار سنجيده با موانع

و از آنجايى كه براى رسيدن به هدف گاه با همه تلاش و كوشش شايسته و بايسته انسان به موانعى برمى خورد، اين فراخوانانِ به توحيد و تقوا به خدا پناه مى برند و با موانع هدايت و نجات نيز به گونه اى سنجيده مبارزه مى كنند؛ خواه اين موانع از درون بجوشد و هواى دل خود انسان باشد و گاه از خارج و از همنوع و يا از سوى شيطان. و امّا نين عنك من الشيطان نزع فاستعذ باللّه...

با اين بيان برنامه فراخوانان به سوى خدا را مى توان در اين چند اصل خلاصه كرد:

1- خودسازى،

2- به كار گرفتن بهترين شيوه ها براى انديشاندن و ساختن ديگران،

3- فراهم آوردن شرايط اخلاقى و انسانى براى تحقق هدف،

4- برداشتن موانع و پيكار با آنها به طور سنجيده.

/ 38