51. پس [كيفر] بديهايى كه [در زندگى خود] فراهم آوردند، به آنان رسيد؛ و به كسانى از اينان كه ستم نمودند [نيز كيفر گناهان و] بديهايى كه [بدانها] دست يازيده اند به زودى خواهد رسيد؛ و آنان [هرگز] نمى توانند [خدا را] به ستوه آورند.52. [آيا به اين نينديشيده اند كه به دست آوردن رزق و روزى تنها در گرو هوشمندى و كارآيى نيست؟!] و آيا ندانسته اند كه خدا روزى را براى هركس كه بخواهد [و شايسته بداند ]گسترده مى سازد و [بر هركسى كه بخواهد] تنگ مى گرداند؟! به راستى در اين [كار] براى گروهى كه ايمان مى آورند نشانه هايى [از قدرت خدا]ست.53. [هان اى پيامبر!] بگو: اى بندگان من كه بر خود گزافكارى روا داشته ايد! از رحمت خدا نوميد نگرديد؛ چرا كه خدا گناهان را يكسره مى آمرزد؛ به يقين او همان بسيار آمرزنده مهربان است.54. و پيش از آنكه عذاب به سراغ شما بيايد و [از هيچ جايى ]يارى نگرديد؛ به سوى پروردگارتان بازگرديد و در برابر او تسليم شويد.55. و پيش از آنكه عذاب [مرگبار] به ناگاه بر شما در رسد، و شما بى خبر باشيد، از نيكوترين آنچه از سوى پروردگارتان به سوى شما فرو فرستاده شده است، پيروى كنيد!
تفسير
كيفر بيدادگران قرون و اعصار
در آيات پيش سخن از ستمكاران و كيفر كردار آنان بود، اينك در اشاره به حال و روز كفرگرايان و كيفر عملكردشان مى فرمايد:فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا پس اين گونه بود كه كيفر ستمكاريها و بديهايى كه در زندگى مرتكب شدند، دامانگيرشان شد.در آيه شريفه واژه «عقاب» حذف شده، چرا كه مضاف اليه كه واژه «سيأت» باشد نشانگر آن است و در اصل «عقاب سيأتهم» بوده است.به باور پاره اى بدان جهت از كيفر گناهان آنان به «سيئه» تعبير شده است كه اين واژه جفت و قرين آن است؛ درست بسان اين آيه كه مى فرمايد: «و جزاء سيئة سيئة مثلها»(147) و كيفر بدى، همانند آن، بدى خواهد بود...در ادامه آيه روشنگرى مى كند كه:وَالَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هَؤُلَاءِ سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا و اين ظالمان و شرك گرايان جامعه و مردم تو نيز اى پيامبر، به زودى گرفتار كيفر و كارهاى زشت و ظالمانه خود خواهند شد.وَمَا هُمْ بِمُعْجِزِينَ و هرگز نمى توانند از قلمرو قدرت خدا بيرون روند و يا او را به ستوه آورند.آن گاه در پاسخ پندارها مغرورانه ناسپاسان مى فرمايد:أَوَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ آيا اين ناسپاسان مغرور نينديشيده اند كه به دست آوردن ثروت و امكانات تنها در گرو هوشمندى و كاردانى نيست؟! و آيا ندانسته اند كه خداى توانا رزق و روزى و ثروت و قدرت را براى هركه بخواهد و شايسته بداند گسترده مى سازد و بر هر كه بخواهد و مصلحت بداند تنگ مى گرداند؟!إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ به راستى كه در گسترده ساختن رزق و روزى براى بندگان و يا تنگ گردانيدن آن براساس مصالح آنان براى مردمى كه حق را مى پذيرند و ايمان مى آورند، نشانه هايى روشن از قدرت خداست.به باور برخى منظور اين است كه: به راستى كه در اين كارها براى مردمى كه به يكتايى خدا ايمان مى آورند، نشانه هايى از قدرت اوست، چرا كه تنها اينان از اين آيات درس مى گيرند و سود مى برند، نه همگان.
نويد آمرزش و بخشايش يا اميدبخش ترين آيه
پس از هشدار به ظالمان، اينك روشنگرى مى كند كه راه توبه و بازگشت بر روى همگان باز است و مى توان با آگاهى و تصميم و تلاش و اخلاص لغزشها را جبران كرد و به راه درست و عادلانه گام سپرد.قُلْ يَا عِبَادِي الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ هان اى پيامبر! به مردم بگو: هان اى بندگان من كه با گزافكارى بر خويشتن و گناه و نافرمانى خدا بر خود ستم روا داشته ايد، از رحمت و بخشايش خدا نوميد نشويد...إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا به يقين خدا همه گناهان را مى آمرزد.إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ چرا كه او همان بسيار آمرزنده مهربان است.از «ثوبان» آورده اند كه مى گفت: دوست ندارم دنيا و هر آنچه در آن است به جاى اين آيه شريفه از آن من باشد.و از امير مؤمنان(ع) آورده اند كه فرمود:ما فى القرآن آيد او سع من يا عبادى الّذين اسرفوا على انفسهم...(148)در كران تا كران قرآن آيه اى گسترده تر و جهانشمول تر از اين آيه نيست كه مى فرمايد: هان اى بندگان من كه با گزافكارى خود، بر خويشتن ستم روا داشته ايد، از رحمت خدا نوميد نشويد...در مصحف و قرائت «عبدالله» آيه مورد بحث اين گونه آمده است:...ان الله يغفرالذنوب جميعاً لمن يشاء... به يقين خدا گناهان را براى كسى كه بخواهد و شايسته اش بداند يكسره مى آمرزد.به باور پاره اى اين آيه در مورد «وحشى» كشنده جناب «حمزه» فرود آمد، چرا كه او از جنايت خويش پشيمان شده و در انديشه توبه بود، امّا سخت وحشت داشت كه توبه اش پذيرفته نشود. از اين رو دودل بود تا آيه مورد بحث فرود آمد و او از نوميدى نجات يافت و اسلام آورد.از پيامبر گرامى پرسيدند اين آيه تنها در مورد «وحشى» و ويژه اوست يا همه مسلمانان؟فقيل: يا رسول الله هذه له خاصه ام للمسلمين عامة؟(149)آن حضرت فرمود: نه، ويژه او نيست، بلكه از آنِ همه مسلمانان است، چرا كه اگر كسى ندانسته دچار لغزش و گناه گردد، آن گاه روى توبه به بارگاه خدا بياورد و با اخلاص و ايمان او را بخواند، خدا او را مى آمرزد.به باور برخى اين ديدگاه كه آيه در مورد اسلام و ايمان آوردن «وحشى» فرود آمده باشد، درست بنظر نمى رسد، چرا كه اين آيه در مكّه فرود آمد و تاريخ نشانگر آن است كه «وحشى» پس از ساليان دراز اسلام آورد؛ امّا در اين مورد پاسخ داده اند كه ممكن است تلاوت آيه شريفه باعث انگيزش او به سوى اسلام و ايمان شده باشد بدين صورت كه او با شنيدن آيه از نوميدى و سرگشتگى رها شده و به اسلام گرايش يافته باشد؛ با اين بيان آيه شريفه به عموم خود معنا مى شود و نه به موردى خاص و بر اين باور خداى پرمهر همه گناهان را بر كسانى كه به راستى روى توبه به بارگاه او بياورند مى آمرزد.در مورد انسانهاى با ايمان و توحيدگرايى كه پيش از توبه و جبران لغزشها بميرند، نظر بر اين است كه كارشان به خواست خدا بسته است؛ اگر ذات پاك او بخواهد براساس عدل خويش آنان را به كيفر گناهانشان گرفتار مى سازد و اگر بخواهد و مصلحت بداند، براساس فضل و بخشايش خود آنان را مى آمرزد. درست همان گونه كه در آيه ديگرى مى فرمايد: «و يغفر مادون ذلك لمن يشاء»(150) به يقين خدا، اين را كه به او شرك ورزيده شود نمى بخشايد و غير از آن را براى هركه بخواهد مى بخشايد.در ادامه سخن در اين مورد ضمن دعوت همگان به توبه و فرمان به بازگشت، راه توبه و بازگشت و شيوه جبران و سبك بازسازى شخصيت را ترسيم مى كند و مى فرمايد:وَأَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ به سوى پروردگارتان باز گرديد و از شرك و گناه دست برداريد و راه يكتاپرستى و پرواى خدا را در پيش گيريد.وَأَسْلِمُوا لَهُ و در برابر او سر تسليم و فرمانبردارى و خضوع فرود آوريد و آنچه را فرمان مى دهد، با جان و دل پذيرا گرديد.به باور پاره اى منظور اين است كه: خود را با همه وجود و اخلاص در راه فرمانبردارى او درآوريد و خداپسندانه زندگى كنيد.روشن است كه خدا پس از اميدبخش ترين آيه كه به وسيله آن نويد آمرزش و بخشايش داد، اينك مردم را به توبه فرمان مى دهد و در دل انگيزترين شيوه و سبك، به بازگشت تشويق مى كند تا مباد پاره اى از مردم با اميد بستن به آيه «نويد و آمرزش خدا» به گناه آلوده گردند و خود را در خور عذاب سازند.مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمْ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ و پيش از آنكه عذاب به سراغ شما بيايد و از هيچ سو يارى نشويد به سوى پروردگارتان بازگرديد و در برابر او سر تسليم فرود آوريد.پس از رهنمون انسان ها به راه توبه و بازگشت به سوى خدا و دل سپردن به اسلام و ايمان و اخلاص، اينك مى فرمايد:وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ و از نيكوترين و شايسته ترين مقررات و برنامه هايى كه از سوى پروردگارتان به سوى شما فرود آمده است پيروى كنيد...منظور از بهترين آنچه فرود آمده، همان آياتى است كه بيانگر حلال و حرام و روشنگر رواها و نارواها و ترسيم كننده فرمان و هشدار خدا و پاداش و عذاب اوست.«ابن عباس» مى گويد: از آيه چنين دريافت مى گردد كه هركس به آنچه خدا فرمان داده است عمل كند و از آنچه هشدار فرموده است هشدار پذيرد، در حقيقت به نيكوترين دستور و برنامه عمل كرده است.امّا پاره اى برآنند كه منظور از پيروى از نيكوترين برنامه ها، عبارت از عمل به واجبات و مستحبات و وانهادان كارهاى مباح است، چرا كه اينها نيكوترين برنامه هستند.و «جبايى» بر آن است كه منظور پيروى از ناسخ و وانهادن حكمى است كه نسخ شده است.«على بن عيسى» مى گويد: ديدگاه «جبايى» درست بنظر نمى رسد، چرا كه آنچه نسخ شده است ديگر مورد عمل قرار نمى گيرد تا به نيكو تعبير گردد و در برابر آن ناسخ باشد كه به نيكوتر تعبير شود؛ به باور ما منسوخ، خود ناپسند و زشت است از اين رو نمى توان به آن نيكو و زيبا عنوان داد و آن گاه ناسخ را نيكوتر خواند و گفت از آنچه نيكوتر است پيروى كنيد.مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمْ العَذَابُ بَغْتَةً وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ و پيش از آنكه عذاب مرگبار به طور ناگهانى و يكباره و دور از انتظارتان بر شما در رسد و شما بى خبر باشيد و ندانيد كه اين عذاب چه زمانى و از كجا به سراغتان مى آيد، از نيكوترين آنچه از جانب پروردگارتان به سوى شما فرو فرستاده شده است پيروى كنيد.
پرتوى از آيات
از آيات گذشته افزون بر آنچه آمد، يكى دو نكته ديگر نيز در خور توجّه و تعمّق بسيار است و مى تواند انسان را در رسيدن به زندگى خداپسندانه يارى كند:
1- توبه يا آخرين راه نجات
احساس گناه و گناهكارى در اعماق جان كسانى كه دست به زشتى و بيداد آلوده اند از سويى بسان آتش شعله ور، هستى آنان را به آتش ندامت مى كشد و مى سوزاند و زندگى را براى آنان تلخ و طاقت فرسا مى سازد، و از دگر سو كابوس وار سايه شومش را بر سر آنان افكنده و بسان زنجيرى بر دست و پا و روح و جان آنان پيچيده و آنان را از گزينش راه نو و شيوه زندگى جديد و اصلاح انديشه و عقيده و از رفتار و كردار باز مى دارد.ثمره شوم اين حالت ناهنجار و آفت ويرانگر عقده حقارت، خودكم بينى و احساس فرومايگى گناهكار، فشارهاى گوناگون وجدان، روح، روان و اعصاب است كه گاه به جنون و ديوانگى و خودكشى مى كشد و زمانى به پافشارى بيشتر بر زشتكارى و بيداد و ايستادگى احمقانه در برابر هرگونه دعوت و تحول مطلوب و آن گاه كوردلى و مسخ شدگى فاجعه بار و آتش دوزخ مى انجامد، و هرگونه تلاش تربيتى و جهاد فرهنگى و فكرى را عقيم مى سازد.از شاهكارهاى قرآن و اسلام در بُعد تربيتى و انسانى اين است كه اين مشكل بزرگ را با نويد آمرزش و بخشايش خدا و باز بودن در رحمت و مهر او بر روى بندگان و دعوت سنجيده به توبه و اصلاح انديشه و عقيده و عملكرد به خوبى حل مى كند و انسان را از گذشته ناهنجار و گناه آلودش مى گسلد و به اميد و نويد و تلاش و جهاد و اخلاص برمى انگيزد و اين نخستين درس اين آيات در اين مورد است. قل يا عبادى الّذين اسرفوا عمل انفسهم لا تقنطوا من رحمةالله...(151)
2- سه گام بلند در راه نجات
روشن است كه بريدن از اشتباهات و لغزشها و يا گناهان بزرگ و بال گشودن به دنياى نو و زندگى شرافتمندانه و خداپسندانه در گرو تلاش و كوشش قهرمانانه و تحول عميق در قلمرو انديشه و عقيده، اخلاق و رفتار و كران تا كران زندگى است و اين از هر فرد و هر خانواده و جامعه اى ساخته نيست و با زبان و شعار نيز ميسر نخواهد شد، بر اين اساس است كه آيات مورد بحث روشنگرى مى كند كه براى رسيدن به اين دنياى مطلوب و پذيرفته شدن توبه بايد اين گام هاى بلند را برداشت و از اين راه به درياى رحمت بى كران خدا رسيد.الف - بازگشت راستين به سوى خدا يا «انابه» و توبه،ب - فرمانبردارى از خدا يا «اسلام» و ايمان،ج - و ديگر عمل به مقررات خدا، و انيبو الى ربكم و اسلموا له... و اتبعوا احسن ما انزل اليكم من ربكم...(152)