/ سوره مؤمن / آيه هاى 25 - 21 - ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد 24

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر مجمع البیان - جلد 24

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

/ سوره مؤمن / آيه هاى 25 - 21

21. أَوَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ كَانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَآثَارًا فِي الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمْ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَمَا كَانَ لَهُمْ مِنْ اللَّهِ مِنْ وَاقٍ

22. ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانَتْ تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَكَفَرُوا فَأَخَذَهُمْ اللَّهُ إِنَّهُ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقَابِ

23. وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ

24. إِلَى فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَقَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ كَذَّابٌ

25. فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا اقْتُلُوا أَبْنَاءَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ وَاسْتَحْيُوا نِسَاءَهُمْ وَمَا كَيْدُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ

ترجمه

21. [آيا اينان در سرگذشت پيشينان نينديشيده ] و آيا در زمين [و زمان ] گردش ننموده اند تا ببينند سرانجام كسانى كه پيش از اينان بودند چگونه بوده است؟! آنان [از اينان ] نيرومندتر و در زمين [داراى ] آثار [پايدارتر و] افزونترى از اينان بودند، امّا خدا آنان را به كيفر گناهانشان گرفتار ساخت؛ و براى آنان هيچ [حمايتگر و] نگاهدارنده اى از عذاب [خدا] نبود.

22. اين [كيفر و عذاب ] به خاطر آن بود كه آنان پيامبرانشان دليل هاى روشن [و روشنگر] برايشان مى آوردند، امّا آنان [به جاى پذيرش حق ] كفر ورزيدند؛ از اين رو خدا [گريبان ]آنان را [به كيفر بيدادشان ] گرفت، چرا كه او نيرومند و سخت كيفر است.

23. و به يقين ما موسى را با آيات [و نشانه هاى يكتايى و قدرت ]خود و دليلى آشكار [و روشنگر] فرستاديم،

24. به سوى فرعون، هامان و قارون [آن سه خيره سر حق ستيز]؛ امّا [آنان به جاى پذيرش حق ] گفتند: او جادوگرى بسيار دروغگو است.

25. پس هنگامى كه او حق را از نزد ما براى آنان آورد، گفتند: پسران كسانى را كه به او ايمان آورده اند بكشيد و زنانشان را زنده بگذاريد؛ و نيرنگ كفرگرايان جز در گمراهى نيست.

تفسير

آيا به فرجام كار بيدادگران قرون و اعصار نمى نگريد؟

در اين آيات قرآن شريف كفرگرايان و ظالمان را به نگرش بر تاريخ و سرگذشت پيشينيان فرا مى خواند و از آنان مى خواهد تا زمين و زمان را زير پا گذارند؛ به آثار و ويرانه هاى حكومت هاى خودكامه و فريبكار بنگرند و از فرجم سياه آنها عبرت گيرند و حقوق، آزادى و امنيت و حق حاكميت مردم به سرنوشت خويش را به رسميت شناسند و مپندارند كه هماره ماندگارند.

نخست مى فرمايد:

أَوَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ كَانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ

آيا اين شرك گرايان و ظالمان در سرگذشت عبرت انگيز پيشينيان نينديشيده و آيا در زمين و زمان به گردش نپرداخته اند تا ببينند فرجام كار كسانى كه پيش از اينان بودند و زيستند چگونه بوده است؟! آيا نمى نگرند كه سرنوشت كسانى كه پيامبرانشان را دروغگو انگاشتند چگونه سياه شد و كارشان به كجا انجاميد؟!

كَانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً

آنان كسانى بودند كه در اقتدار و توانمندى و داشتن امكانات گوناگون از اينان پر توانتر بودند؛

وَآثَارًا فِي الْأَرْضِ

و از نظر داشتن آثار و امكانات زندگى در زمين، نظير كاخ ها، ساختمان هاى رفيع و استوار آثار پايدارتر و افزونترى داشتند.

به باور پاره اى منظور اين است كه: آنان براى آباد ساختن زمين و به دست آوردن ثروت و دارايى سرزمين هاى دورترى را درنورديدند.

فَأَخَذَهُمْ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ

امّا با همه اين قدرت و آثار پايدار آنان خداى دادگر به كيفر كفر و بيداد و اصلاح ناپذيرشان گريبانشان را گرفت و آنان را نابود ساخت.

وَمَا كَانَ لَهُمْ مِنْ اللَّهِ مِنْ وَاقٍ

و آن گاه كه عذاب خدا به سراغشان آمد هيچ حمايتگر و نگاهدارنده اى نبود كه عذاب را از آنان دور سازد و آنان را از كيفر گناهانشان برهاند و زا فرود عذاب بر آنان جلوگيرى كند!

در ادامه سخن در بيان دليل تيره روزى آنان مى افزايد:

ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانَتْ تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَكَفَرُوا

اين عذاب و كيفر سهمگينى كه گريبان آنان را گرفت بدان دليل بود كه آنان مردمى بودند كه پيامبران خدا كه به سويشان آمده بودند، هماره معجزه ها و دليل هاى روشن و روشنگر براى آنان مى آوردند و به صورت قانع كننده اى آنان را به توحيد و تقوا و عدل و داد و رعايت حقوق و حدود دعوت مى كردند، اما واكنش آنان در برابر معجزه ها و باران دليل و برهان پيامبر تنها كفر و انكار بود و بس.

فَأَخَذَهُمْ اللَّهُ

از اين رو خدا نيز آنان را بر كيفر كردارشان زير تازيانه عذاب گرفت و نابودشان ساخت.

إِنَّهُ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقَابِ

بى گمان خدا هم بر كيفر ظالمان تواناست و هم سخت كيفر است.

فرازى از سرگذشت موسى و دعوت توحيدى او

پس از اشاره اى درس آموز و هشداردهنده به فرجام سياه ظالمان اينك به فرازى از اين سرگذشت درس آموز و عبرت انگيز موسى و فرعون پرداخته و مى فرمايد:

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ

و بى گمان ما موسى را با آيات و نشانه هاى قدرت خويش و با انبوه دليل ها و برهانها و معجزه هايى آشكار، بسان اژدها شدن عصا و شكافته شدن دريا و... به رسالت فرستاديم.

در آيه بعد روشنگرى مى گردد كه خدا پيامبرش موسى را به سوى چه كسانى فرستاد:

إِلَى فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَقَارُونَ

ما او را به سوى فرعون و هامان و قارون گسيل داشتيم.

موسى در حقيقت پيام رسان خدا به سوى مردم و جامعه روزگار خويش بود و نه اين سه تن كه نامشان آمده است، امّا دليل اين بيان آن است كه فرعون رهبرى آن جامعه را به كف داشت و فريبكارانه خود را تا سرحدّ خدايى و پرستيده شدن به خورد توده هاى در بند مى داد و هامان نيز وزير و خدمتگزار او بود و قارون هم شاهرگ اقتصادى جامعه را با ساخت و پاختِ با رژيم استبدادگر حاكم به دست داشت و صاحب گنجينه ها و خزائن و سرمايه هاى بادآورده و بى حساب و كتاب بود.

با اين بيان وقتى موسى به سوى اين سه تن كه خداوندگاران قدرت و ثروت بادآورده بودند، به رسالت آمد، در حقيقت به سوى همه مردم آمده بود، چرا كه مردم در بند، در اسارت سحر و افسون، فريب و دجّالگرى آن سه تن بودند و دنباله رو بى اراده آنان؛ وظيفه و مسئوليت آنان اطاعت چاكرمنشانه از پيشواى گمراه جامعه بود و از تمامى حقوق، آزادى، امنيت، حق انديشه و فكر، بيان و چون و چرا و مقايسه و انتخاب محروم بودند.

فَقَالُوا سَاحِرٌ كَذَّابٌ

آرى، خدا موسى را به سوى سه سمبل زورمدارى و فريب و زراندوزى گسيل داشت، امّا آنان به جاى پذيرش حق و تعمق در دليل ها و معجزه هاى موسى گفتند او ساحرى دروغگوست.

آخرين آيه مورد بحث در بيان واكنش شرربار و ظالمانه فرعون و نظام خشونتبارش در برابر وحى و رسالت و گروندگان به آن، مى فرمايد:

فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا اقْتُلُوا أَبْنَاءَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ وَاسْتَحْيُوا نِسَاءَهُمْ

پس هنگامى كه موسى حق را از نزد ما براى آنان آورد و آنان را به توحيد و تقوا فرا خواند و باران دليل و برهان را بر درستى توحيدگرايى و يكتاپرستى براى آنان باراند، آن خيره سران، به جاى حق پذيرى و ايمان گفتند: اينك كه چنين است پسرانِ طرفداران و گروندگان به دين موسى را بكشيد تا مباد شمارشان فزونى يابد و بر ما چيره شوند، امّا زنان و دخترانشان را واگذاريد تا بمانند و بر ما خدمت كنند؛

گفتنى است كه اين قتل عام افزون بر قتل عام نخست كودكان است، چرا كه در آن كشتار براى اينكه پسرى نماند تا بر طبق ديدگاه خوابگذاران، رژيم فرعون را براندازد، او به كشتار پسران بنى اسرائيل فرمان داد، امّا سودى نبرد و موسى ظهور كرد؛ و پس از آغاز دعوت موسى بود كه فرمان اين كشتار از سوى رهبر خودكامه رژيم فرعون صادر گرديد كه فرزندان گروندگان به دين موسى را بكشيد و هدف از اين كشتار از ميان بردن نيروى انسانى توحيدگرايان و رفع خطر از سرنگونى كفر و استبداد حاكم بود؛ امّا خدا آنان را از ارتكاب آن شقاوت باز داشت و با فرو فرستادن عذابها و مسلط ساختن خون، قورباغه، طوفان و امواج ويرانگر ملخ، آنان را از اجراى نقشه شومشان مانع گرديد...

در فراز پايانى آيه، خداى فرزانه روشنگرى مى كند كه فرعونيان با سياست ظالمانه كشتار مردان و به خدمت گرفتن زنان نيز كارى از پيش نبردند و سودى به دست نياوردند.

وَمَا كَيْدُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ

و نيرنگ كفرگرايان جز در گمراهى نيست، و آنان در برابر حق و پايمردى طرفداران آن نابود خواهند شد و از نقشه هاى شيطانى خود سودى نخواهند برد.

/ 38